تفاوت تحلیل گری و معامله گری

معامله گری فارکس و اهمیت ابتکار عمل(Forex Trading and the Importance of Initiative)
در واقع ابتکار عمل عبارت است از انجام دادن یک عمل و غلبه بر مشکلات و موانعی که در مسیر رسیدن به یک هدف وجود دارند. به عبارتی دیگر، جسارت تفکر متفاوت و آتشی است که درون ما وجود دارد. در حقیقت، تفاوت بین خوشبین و بدبین، فعال و غیرفعال، و رئیس و مرئوس، در داشتن ابتکار عمل است.
اما چرا داشتن ابتکار عمل مهم است؟ یکی از ویژگیهایی که لازم است به لحاظ روانشناسی معاملاتی داشته باشیم، ابتکار عمل است. چرا که در طول زندگی مواقعی پیش میآید که بدون چنین رویکردی ممکن است سرگردان شویم.
زمانی که فردی تصمیم میگیرد بطور تخصصی یک معاملهگر فارکس شود، در واقع خود را از سایرین جدا میکند. داشتن توانایی لازم برای عمل کردن و مسئولیت پذیرفتن، درک این موضوع که حرکت کردن و جلو رفتن با پاداش همراه است و تلاش برای یادگیری بیشتر، همان چیزی است که تفاوت را ایجاد میکند. بسیاری افراد یا تقریبا تمام کسانی که میشناسیم، به دلیل ترس یا تنبلی اینطور رفتار و عمل نمیکنند. ما به عنوان معاملهگران فارکس یا افرادی که پتانسیل معاملهگر شدن را دارند، نمیخواهیم مثل دیگران باشیم.
خیلی از افراد مطلقا انگیزهای برای این حرفه ندارند و عده کثیری اطلاعات دقیقی از این کار دارند، ولی به دلیل ترس و وحشت هرگز معامله نمیکنند. فارکس ریسک بالایی دارد و ممکن است تمام پولی که وارد این کار کردهایم را از دست بدهیم.
بسیاری از افراد چنین تجاربی داشتهاند، ولی تنها معدودی از آنها توانستند دوباره بلند شوند و به مسیر خود ادامه دهند زیرا در کار خود زحمتکش و بیپروا بودند. همه دنبال بهانههایی هستند مانند اینکه «من برای این کار ساخته نشدهام»، «من زن هستم»، «من مهاجر هستم»، «من سرمایه کافی برای شروع ندارم» و …
مساله اینجاست که کسی اهمیتی به این بهانهها نمیدهد. شرایط هر چه که باشد باید خود را آموزش دهیم، باید هوشمندانه کار کنیم و باید خستگیناپذیر باشیم. در دنیایی که ما زندگی میکنیم، صنایعی چند میلیارد دلاری وجود دارند تا ما را بیانگیزه، تنبل و غیرفعال کنند و در کاری که انجام میدهند بسیار موفق هم بودهاند. اکثر اطرافیان ما تنبل هستند و هرگز ابتکار عملی به خرج نمیدهند.
دلیلی که باعث میشود بسیاری افراد کوچکترین تلاشی برای ورود به حرفه معاملهگری فارکس نکنند، حتی با وجودی که قدری هم به این کار علاقمند باشند، این است که میترسند تمام دارایی خود را در این راه از دست بدهند. این کار فرقی با سرمایهگذاریهای دیگر ندارد. ترس از از دست دادن و داشتن مسئولیتی جدی در قبال یک چیز، احتمالا دو نوع احساسی هستند که انگیزه ما را برای انجام یک کار از بین میبرند. اما حقیقت این است که قسمت بزرگی از ترس و وحشت ما توهمی بیش نیست و ممکن است کاملا غیرمنطقی باشد.
بدترین سناریوی ممکن هرگز به اندازهای که فکر میکنیم بد نیست. داستان کوتاهی در کتابی تحت عنوان «۴ ساعت کار در هفته» آمده است. در سال ۱۹۸۰، مردی به غنا میرود تا یک کار داوطلبانه انجام دهد و وقتی به آنجا میرسد متوجه میشود که غنا در آستانه فروپاشی است. آشفتگیهای زیادی در آن کشور اتفاق افتاد و آن مرد در آنجا گرفتار شد و نتوانست به کشور خود بازگردد.
این مرد در آنجا ماند و برای هر سه وعده صبحانه و ناهار و شام خود تنها آرد ذرت و اسفناج میخورد. این تنها غذای موجود بود و ضمنا پیدا کردن آب نوشیدنی هم دشوار بود. در این شرایط کاملا به ترس رفتن به کشوری مانند غنا پی برده بود. چندی بعد با خود میگفت: «بسیار خوب، اینجا آخر دنیا نیست و من هم هر آنچه برای زنده ماندن لازم باشد را دارم.
بعلاوه دوستان جدید زیادی پیدا کردهام و خیلی هم لذت میبرم». همین شخص سالها بعد نه تنها با علاقه به این دوران خود نگاه میکند، بلکه دیگر میداند که اگر روزی در فقر مطلق فرو رود، خیلی هم غمانگیز نخواهد بود. تا زمانی که آنجا بود، کارهایی که انجام داد و دوستانی که پیدا کرد، همگی بیبدیل بودند.
از این داستان میتوانیم بیاموزیم که بدترین وضعیت زندگی ما میتواند موقتی باشد، به ویژه اگر در یک کشور توسعهیافته زندگی کنیم. اگر باهوش باشیم و منابعی در اختیار داشته باشیم، میتوانیم از هر موقعیت ناپسندی خود را نجات دهیم. بنابراین پیشرفت ما در بازاری مانند فارکس میتواند نامحدود باشد و باید ترس و نگرانی از دست دادن سرمایه خود را کنار بگذاریم. ما نباید اجازه دهیم این ترس و وحشت سر راه ما باشد.
یکی دیگر از دلایلی که افراد برای عدم ورود خود به این حرفه میآروند این است که فارکس خیلی پیچیده است و یادگیری آن دشوار است. قطعا معاملهگری فارکس را نمیتوان یک شبه آموخت، اما هزاران منابع آموزشی آنلاین وجود دارد که کاملا رایگان هستند و دسترسی به آنها بسیار آسان است. فارکس بازاری است که هر روزه معاملاتی به ارزش کل ۴ تریلیون دلار در آن انجام میشود و معاملهگران بسیاری در آن فعالیت دارند، بنابراین برای کسانی که ثبات قدم دارند و میخواهند معامله گری فارکس را به عنوان حرفه خود انتخاب کنند، منافع زیادی وجود دارد.
صادقانه بگوییم، بدترین کار این است که هیچ کاری انجام ندهیم. بزرگترین ریسکی که میتوانیم قبول کنیم این است که اصلا ریسک نکنیم. چرا؟ چون در این صورت ممکن است در دوران بازنشستگی هیچ پول و سرمایهای نداشته باشیم. بسیاری از مردم هیچ پساندازی ندارند. اینکه همیشه به یک نفر متکی باشید، ممکن است اصلا امنیت نداشته باشد.
اما متاسفانه این راهی است که بسیاری از اطرافیان ما در پیش میگیرند. ما باید باور داشته باشیم که میتوانیم به اهدافی بسیار متعالی دست پیدا کنیم و اگر تلاش نکنیم و پیگیر نباشیم، در این صورت شاید کاملا شکست بخوریم.
ولی نمیخواهیم چنین اتفاقی برای ما رخ دهد. نمیخواهیم سالخورده شویم و حسرتی در نگاه ما وجود داشته باشد. منظور از ابتکار عمل این نیست که یک بار چیزی را عملی کنیم. ما باید متوجه باشیم که حتی اگر در ابتدای راه ابتکار عمل داشته باشیم و از این بابت مشکلی وجود نداشته باشد، در طول مسیر هم به آن نیاز پیدا خواهیم کرد. ما به ابتکار عمل بیش از یکبار در مسیر حرفهای خود نیاز پیدا میکنیم.
ممکن است مراحل مختلفی را در طول دوران حرفهای خود تجربه کنیم که در آنها به ابتکار عمل پایداری نیاز باشد. بسیاری از ما در حال حاضر روی حساب دمو کار میکنند که خیلی هم عالی است، اما بالاخره روزی میرسد که باید با پول واقعی معامله کنیم و این مرحله میتواند خیلی چالشبرانگیز باشد. ما میتوانیم اصلا توجهی به حساب دمو و معاملات آن نداشته باشیم، اما اگر استراتژی حساب دمو را در نهایت با پول واقعی امتحان کنیم، ممکن است به کلی اوضاع خراب شود. مشاهده بالا و پایین شدن سرمایه حساب واقعی، میتواند تاثیر زیادی روی ما داشته باشد.
تغییر حساب معاملاتی از دمو (آزمایشی) به ریِل (واقعی) برای خیلی افراد گام بزرگی محسوب میشود. بنابراین باید برای این تغییر از پیش آمادگی لازم را کسب کرده باشید. اما خیلی از افراد احساس خوبی نسبت به سرمایهگذاری ندارند و نمیخواهند خودشان این کار را انجام دهند. بلکه اگر این کار را به شخص دیگری بسپارند احساس امنیت بیشتری میکنند. بالاخره باید در این مسیر گام برداریم و با پول تفاوت تحلیل گری و معامله گری واقعی خود معامله کنیم، گرچه که کار سادهای نیست. لذا باید با پول واقعی خود کار کنیم و امیدوار باشیم هر سال نتایج بهتر و سود مرکب خوبی بدست میآوریم و به این طریق پساندازی برای دوران بازنشستگی یا مخارج خود کسب میکنیم.
همچنین میتوانیم با پول دیگران نیز معامله کنیم، حال خواه از طریق جذب مشتری و یا کار کردن برای شرکتهای بزرگ و صندوقهای پوشش ریسک. اما برای گذر از مراحل مختلف مسیر معاملهگری فارکس ، اگر میخواهیم ذهنیت خود را تقویت کنیم، لازم است ابتکار عمل داشته باشیم. فقط برای یک گذر ساده از مراحل مختلف این حرفه نیاز است به لحاظ روانشناسی خیلی رشد کنید، اما اگر قصد دارید روزی در این کار حرفهای شوید، اینها اقدامات پایهای هستند که باید انجام دهید.
شما در طول مسیر خود امتحان خواهید شد، مورد قضاوت قرار خواهید گرفت و باید با پول واقعی خود کار کنید و تمام اینها بخشی از فرایند معاملهگری محسوب میشوند. اما سودهای احتمالی به قدری شیرین هستند که میتوانند به راحتی ترس و وحشت ناشی از ضعف عملکرد را پوشش دهند.
باید ابتکار عمل داشته باشید و به خود فرصتی بدهید. برای افرادی که همچنان از بابت ابتکار عمل دچار مشکل هستند، یکی از راهکارهای خوب این است که کتاب «پدر پولدار، پدر فقیر» را مطالعه کنند. این کتاب میتواند اثرگذار باشد و باعث شود به بعضی مسائل زندگی رویکرد متفاوتی پیدا کنید. نگرش و ذهنیت از جمله عوامل کلیدی هستند که همیشه باید سعی کنیم آنها را ارتقا دهیم تا بتوانیم در مسیر درستی قرار بگیریم. بعد از تمام این پیشرفتها، باید دقت کنید که از این مسیر خارج نشوید. برای همه شما عزیزان آرزوی موفقیت دارم. هرگز تسلیم نشوید.
تفاوت معامله گری با سرمایه گذاری
معمولاً در اکثر منابع آموزشی و حتی تحلیلی تمایزی بین سرمایهگذار و معاملهگر قائل نمیشوند . اما آیا واقعاً این دو یک معنی دارند و هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند؟ بایستی گفت که اگر مسئله زمان را نادیده بگیریم , هر دو رویکرد سرمایهگذاری و معاملهگری یک معنی خواهند داشت .
اما در دنیای واقعی سرمایهگذاری و معاملهگری دو روش کاملاً متفاوت برای منتفع شدن از بازارهای مالی هستند . گاهی اوقات افراد تازهوارد نمیتوانند این دو مفهوم را از یکدیگر تشخیص دهند و حتی در معاملات و یا سرمایهگذاری های خود هم دچار مشکل میشوند .
بارها دیده شده که فرد تازهوارد برای کسب سود از نوسانات بازار در بازه زمانی کوتاه وارد معامله شده , ولی با ورود معامله به محدوده زیان دهی , از بستن معامله خودداری کرده و در پاسخ گفته است که “ این یک معامله بلندمدت است , تفاوت تحلیل گری و معامله گری نه کوتاهمدت و بهتر است که کمی صبر کند تا بازار برگردد . ”
هر فردی با ورود به بازارهای مالی می بایست ابتدا رویه خویش را معلوم نماید . درصورتی که شخص تازهوارد نداند که بایستی به روش سرمایهگذار عمل نماید یا این که به روش یک معاملهگر , با تناقضها و ایرادات مهلکی در فن خویش مواجه خواهد شد .
بهطور نمونه احتمالا حالت بنیادی یک میزان دارایی مالی برای سرمایهگذاری یکساله عالی باشد , البته آیا میتوان از حالت بنیادی عالی برای ورود به داد و ستد چنددقیقهای به کار گیری کرد؟
سرمایهگذاری
انگیزه از سرمایهگذاری گرفتن تدریجی گنج در یک مقطع بلندمدت است و معمولاً سرمایهگذاران با خرید و محافظت داراییهای مالی گنج خویش را ارتقا می دهند .
معمولاً گنج سرمایهگذاران مشتمل بر سبدی از سهام , سندها قرضه , ارزهای فرنگی , طلا و جواهرات و … میگردد . سرمایهگذاران با سرمایهگذاری دوباره سودهای حاصله از نرخ منفعت مرکب برای ارتقا پرسرعت گنج خویش به کار گیری مینمایند .
گه گاه حادثه می افتد که سرمایهگذار , سهام یا این که یک میزان دارایی مالی را به بازه زمانی چندین سال و احتمال دارد چه بسا تعدادی ده سال حفظ نماید .
بازارها مدام در نوسان میباشند و به همین خاطر سرمایهگذاران از ورود به بازارهای نزولی دوری می کنند و هنگامی که ارزش بودجه آن ها کاهش مییابد , به آرزو اینکه قیمتها مجدد ارتقا خواهند یافت و ضررها جبران خواهند شد در بازار میمانند .
معمولاً دقت حیاتی سرمایهگذاران به مساله بنیادی است و شایسته ترین روش برای عمل بهعنوان سرمایهگذار نیز به کار گیری از تحلیلهای بنیادی است .
معاملهگری
درمقابل معاملهگری دربرگیرنده خریدوفروشهای مکرر در بازارهای مالی میگردد و انگیزه دارای اهمیت معاملهگر کسب سود بیشتر نسبت به روشهای سرمایهگذاری ( خرید و نگهداری ) است .
درحالیکه احتمالا سرمایهگذاران به بازدهیهایی مانند ۱۰ یا این که ۲۰ درصد هر ساله راضی باشند , معاملهگران عملکرد میکنند تا به سودهای ۱۰ درصدی ماهانه دست یابند .
راهکار مهم در معاملهگری , خرید در قیمتهای ذیل و فروش در قیمتهای بالاست . عکس این راهکار نیز کاربرد دارااست . یعنی معاملهگر در قیمتهای بالا مبادرت به فروش میکند و در قیمتهای پایینتر مبادرت به بازخرید بودجه میکند .
در معاملهگری از فرمان حد ضرر و زیان برای محدود کردن ضرروزیان داد و ستد به کار گیری می شود . شایسته ترین روش برای کار بهعنوان معاملهگر , به کارگیری از تحلیلهای تکنیکال است .
علاوه بر این , معاملهگری سبکهای مختلفی داراست . بهطور نمونه عدهای از معاملهگران بلندمدت کار می نمایند و احتمال دارد داد و ستد خویش را ماهها و احتمال دارد سالیان گشوده نگه دارا هستند .
جور دوم معاملهگران موجسوار میباشند و معمولاً داد و ستد را از تعدادی روز تا یک سری هفته گشوده نگه میدارند . گونه سوم معاملهگران روزمره میباشند و معمولاً معاملات خویش را در کمتر از ۲۴ ساعت میبندند .
جور چهارم نیز اسکالپر ها میباشند که خرید و فروش را از یک سری ثانیه تا یکسری دقیقه گشوده نگه میدارند . همه معاملهگران تکنیکال در یکیاز این چهار مدل قرار میگیرند .
بهترین بروکر فارکس در آمریکا بهترین بروکر فارکس در ایران بهترین بروکر فارکس کدام است بهترین بروکر های فارکس تحلیل تجربی استراتژی معاملاتی سرمایه گذاری مبتنی بر بازده تحلیل طلا فارکس
اغلب معاملهگران بر اساس عواملی مثل میزان سرمایه , ساعات زمانی که میتوانند معامله نمایند , سطح تجربه و میزان ریسک قابل تحمل یکیاز چهار روش بالایی را برای معاملهگری گزینش مینمایند .
باید دقت داشت که نیز معاملهگران و نیز سرمایهگذاران در ادامه کسب سود از بازار میباشند . البته سرمایهگذاران درپی کسب سودهای بزرگ در عصر هنگامی بلندمدت میباشند و انگیزه مهم آنان خرید و مراقبت بودجه است .
ولی معاملهگران میخواهند از افزایش و کاهش قیمتها سود ببرند و در کمترین زمان ممکن با سود از بازار خارج شوند و به سودهای کم ولی مکرر فکر میکنند .
سوئینگ(swing) یا اسکلپ(scalp)؟
سوئینگ(swing) یا اسکلپ(scalp)؟: امروزه روز معامله گران به معامله گر روزانه، سوئینگ تریدر و اسکلپر تقسیم میشوند.
تفاوت بین آنها چیست؟ در اینجا برخی از مزایا و معایب سوئینگ تریدینگ و اسکلپینگ را بررسی میکنیم.
برای آشنایی با این دو نوع معامله و ارتباط بین احتمال و سوئینگ و اسکلپ، به دوره آموزش حرفه ای فارکس مراجعه کنید.
بدین ترتیب میتوانید تصمیم بگیرید که کدام نوع معامله گری با شخصیت و استعداد شما تناسب دارد.
سوئینگ تریدینگ یعنی یک دارایی را حداقل به مدت ۱ روز (تا چند روز) نگه داریم تا از نوسان قیمتی سود کنیم.
در این نوع معامله گری، تایم فریم مورد استفاده از تریدر روزانه بالاتر است اما از سرمایه گذار بلندمدت کوتاه تر است.
بنابراین برای موفقیت باید صبور باشیم.
در استراتژی سوئینگ تریدینگ، روند را شناسایی میکنیم و بعد معامله میکنیم.
برای مثال سوئینگ تریدرها باید یک روند قوی را انتخاب کنند که به تازگی از اصلاح خارج شده و در ابتدای حرکت خود است.
سپس بعد از کسب سود از معامله خارج میشوند. این روش خرید و فروش به صورت مکرر انجام میشود تا به سود برسیم.
اسکلپینگ اغلب به عنوان زیر مجموعه معاملات روزانه در نظر گرفته میشود.
در اسکلپینگ معامله گر سعی میکند از تغییرات کوچک قیمتی سودهای کلانی بدست آورد.
اسکلپرها خیلی سریع معامله میکنند و معاملات آنها به فاصله چند دقیقه یا حتی چند ثانیه از هم انجام میشود.تفاوت تحلیل گری و معامله گری
بنابراین اسکلپرها معاملات بسیاری زیادی را در طی روز انجام میدهند برای مثال به طور متوسط صدها معامله در روز انجام میدهند تا به سود برسند.
پس خیلی سریع است و انرژی زیادی میخواهد.
اسکلپرها معمولا از تایم فریم کوچکتر مثل ۱ دقیقه یا ۵ دقیقه و یا حتی از تیک چارت(تغییر لحظه ای قیمت) استفاده میکنند تا بتوانند تغییرات قیمتی را بررسی و معامله کنند.
حال باید به کدام یک از این دو روش معامله کنیم؟
اگر نمیتوانید بین سوئینگ تریدینگ و اسکلپینگ تصمیم بگیرید باید اول ببینید که آیا میخواهید برای سرمایه گذاری خود قدم های کوچک بردارید یا یک گام بزرگ بردارید؟
کدام حالت با شیوه معاملاتی شما سازگارتر است؟
سوئینگ تریدینگ به صبر و اعتماد به نفس بیشتری نیاز دارد.
درسته که سوئینگ تریدرها معاملات کمتری انجام میدهند، اما معاملات آنها سود بیشتری دارد.
در مقابل اسکلپ تریدینگ به سرعت عمل بیشتری نیاز دارد.
در این نوع معامله گری باید باور داشته باشید بدست آوردن سودهای کوچک ساده تر از سودهای بزرگ است.
درسته که اسکلپرها معاملات خیلی زیادی انجام میدهند، اما از هر معامله سود بسیار کمی بدست می آورند.
اگر احساس میکنید که نمیتوانید در لحظه بر یک مسئله تمرکز کنید، پس این روش مناسب شما نیست.
وقتی شما وارد دنیای سرمایه گذاری میشوید نباید یک روش معاملاتی را تا آخر عمر بکار بگیرید.
اگر هم به سوئینگ تریدینگ و هم به اسکلپ تریدینگ علاقه دارید، پس چرا از هر دو استفاده نکنید؟
با توجه به خاصیت غیر قابل پیش بینی بودن بازار بهتر است که استراتژی های متفاوتی در دست داشته باشیم.
اگر میخواهید بین اسکلپ تریدینگ و سوئینگ تریدینگ یکی را انتخاب کنید باید به سرعت معاملاتی و میزان صبر خود دقت کنید.
اگر صبور نیستید و به دنبال سرعت بالایی در معاملات هستید پس به سمت اسکلپینگ بروید.
اما اگر صبور هستید و به دنبال سرعت پایینتری در معاملات می باشید پس سوئینگ تریدینگ را انتخاب کنید.
به طور کلی هر شیوه معاملاتی، ریسک و بازدهی خود را دارد.
هیچگاه یک استراتژی کامل و عالی وجود ندارد که برای تمام معامله گران مناسب باشد.
بنابراین باید بر اساس مهارت، خلق و خو، حجم حساب معاملاتی، تجربه معاملاتی، تحمل ریسک و زمانی که میتوانیم صرف کنیم، استراتژی معاملاتی مناسب را برای خود پیدا کنیم.
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معامله گری
“بزرگترین دشمن شما در معامله گری همان کسی است که هر روز صبح در آینه او را میبینید.” (جسیکا شوارتزر)
احساسات و عواطفی که در زندگی عادی ما را ممتاز میکنند در بورس برای ما مشکلساز میشوند. معامله گران زیادی تنها به این دلیل که متوجه نشدند چه الگوی ذهنی اشتباهی دارند و عملاً چه چیزی باعث شده تا در بازار بورس موفق نشوند برای همیشه از بازار خداحافظی کردند. اگر ندانیم مشکل کارمان کجاست هرگز نمیتوانیم آن را حل کنیم.
تفاوت روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری
روانشناسی بازار بورس و روانشناسی معامله گر دو مطلب کاملاً مجزا از یکدیگر هستند. در روانشناسی بورس یا بهتر بگویم رفتار شناسی بازار شما به بررسی رفتار سهام میپردازید؛ اما در روانشناسی معامله گر شما به موضوع شناخت خود و تغییر الگوهای ذهنی اشتباهتان خواهید پرداخت.
داشتن چارچوب ذهنی اشتباه در هنگام ورود به بازار بورس چیزی کاملاً طبیعی است. چرا که ما سعی میکنیم بازار را همانگونه که دنیای اطرافمان را درک میکنیم، درک کنیم.
طرز تفکر و انتظارات ما از بازار در هنگام ورود به آن میتواند مانند یک مانع منجر به شکست ما در بازار شود. اولین مرحله در برطرف کردن این موانع شناخت خود است. اگر ما ندانیم که چه رفتارها و تفکرات اشتباهی داریم هرگز نمیتوانیم آنها را اصلاح کنیم چون حتی از وجودشان باخبر هم نیستیم.
ما در این مقاله ابتدا به شناخت چارچوبهای ذهنی اشتباه فعلی میپردازیم و بعد جایگزین آنکه چارچوب صحیح و حرفهای هست را معرفی میکنیم و درنهایت تکنیکی که منجر به جایگزین کردن آنان باهم میگردد را به شما آموزش خواهیم داد. امیدوارم که سرمایه گذاری در بازار بورس برای شما به کاری موفقیتآمیز تبدیل گردد.
ناسازگاری ادراکی در بازارهای مالی
ویژگیهای انسان اقتصادی که در تئوریهای کلاسیک اقتصاد در نظر گرفتهاند انسانی است که در معاملاتش منطقی، عقلانی، بیاحساس و کاملاً منفعتطلب است و هدفی جز استفاده مادی و منفعت جاری خود ندارد. میداند دقیقاً به دنبال چیست و با طمع، ترس، تردید یا وحشتزدگی کاملاً غریبه است؛ اما حیف که انسان واقعی حتی از دور شباهتی به این موجود تخیلی ندارد.
مثال فرض کنید شما و یک نفر غریبه درمجموع ۱۰۰ یورو هدیه بگیرید. به شرطی که غریبه تعیین کند که هرکدام از شما چه مقدار از این پول را بردارید و شما هم آن را قبول یا رد کنید و اگر شما نپذیرید به هیچکدام از شما چیزی نمیرسد.
خب احتمالاً با تقسیم ۵۰-۵۰ بین هر دو نفر کاملاً موافقید و منصفانه به نظرتان میآید اما اگر طرف مقابل بگوید ۷۰ درصد سهم خودش و ۳۰ درصد هم برای شما آن موقع چه؟
احتمالاً نمیپذیرید تا به قیمت از دست دادن سهم خودتان درس عبرتی به آن انسان حریص بدهید؛ اما انسان اقتصادی به هیچ عنوان چنین احساساتی ندارد و در تمام حالات حتی اگر فقط قرار باشد یک یورو هم به او برسد میپذیرد چون به هر حال از هیچی بهتر است.
برای همین ما نیاز به داشتن یک چارچوب سفت و سخت برای محافظت در مقابل احساسات، برای موفقیت در بازار بورس یا سرمایه گذاری در هر نوع بازار مالی داریم. دانشمندان فرآیندی که در آن شخص موفق نمیشود بین احساسات و عواطف خود با اهداف منطقی که دارد هماهنگی ایجاد کند را ناسازگاری ادراکی نامیدهاند؛ که در واقع با داشتن حس بد همراه است و معمولاً باعث میشود که اطلاعاتی را که با سیستم ارزش ما هماهنگ نیست بهطور خودکار حذف کنیم.
آندره کوستالونی میگوید: “ده درصد از عکسالعملها در بورس مبتنی بر واقعیتهای اقتصادی است و مابقی آن در حیطه روانشناسی است.”
ساخت چارچوب ذهنی تفاوت تحلیل گری و معامله گری صحیح در معاملهگری
گام اول: تهیه یک ژورنال ثبت حالات روحی و روانی در هنگام معاملات
خب حال که میدانیم عواطف و احساسات ما منجر به خطاهای ما در معامله گری میگردند و هیچکدام از ما حتی شبیه به انسان اقتصادی گفتهشده در تئوریهای اقتصاد کلاسیک نیستیم بهتر است آنها را بشناسیم و کنترلشان کنیم.
اولین مرحله در هر تغییر خودشناسی است. وقتی میخواهیم تغییر کنیم باید بدانیم که قرار است چه چیزهایی را تغییر دهیم. افکار و عقایدی را که با اهداف ما هم سو نیستند بشناسیم. این کار خیلی هم راحت نیست بهترین روشی که میتوان برای این موضوع داشت تهیه یک ژورنال ثبت حالات روحی و روانی در هنگام معاملات است.
قوانینی برای خرید و فروش خودتان مشخص کنید و یا ممکن است استراتژی از قبل داشته باشید. بهتر است استراتژیتان ترکیبی از تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال و رفتارشناسی سهام باشد. با پول کم این آزمایش را انجام دهید و سعی کنید تنها نکته مهم برایتان خرید و فروش صحیح بر اساس استراتژیتان باشد.
میتوانید یک برگه را بردارید و در آن جدولبندی کنید. در ستونی از جدول سهامی که خریدهاید بنویسید و در ستونی دیگر قیمتهای ورود و خروجتان را بنویسید. همچنین ستون سومی در نظر بگیرید تا بتوانید حالات روحی خود را در زمان انجام آن معامله بنویسید.
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معامله گری – پارسیان بورس
آیا استرس داشتید؟ آیا ترسیده بودید؟ و یا اینکه طمع کارانه به دنبال سودی بیشتر از مقدار سودی که استراتژیتان برای شما به ارمغان آورده بودهاید.
سعی کنید ژورنالی که برای این کار میسازید ساده و قابل فهم باشد. اکثر مواقع به خاطر سختی پر کردن این ستونها افراد تمایل چندانی به انجام و ادامه بلندمدت آن ندارند. اگر چنین حالتی دارید مثل ترس، طمع، هیجان، استرس و … در همان لحظه آنها را ثبت کنید و ذهن فراموشکار انسانی نسپارید. برای تشخیص بهتر این خطاهای ذهنی و معامله گری پیشنهاد میکنم مقاله «روانشناسی معامله گری کلید رسیدن به سود مستمر» را مطالعه کنید.
بعد از اینکه توانستید الگوهای اشتباه خود را تشخیص دهید (همان چیزهایی که مانع از انجام درست استراتژیتان میشود)، حال زمان تغییر آنها میرسد است.
گام دوم: داشتن یک استراتژی مناسب در معامله گری
انسان هرگز نمیتواند بیاحساس باشد اما داشتن یک چارچوب ذهنی درست و سفت و سخت که قبلاً تستشده باشد و بازدهی خود را ثابت کرده باشد میتواند از دخیل شدن احساسات در تصمیماتمات معامله گری جلوگیری کند، که همین تفاوت معامله گران حرفهای و مبتدی است؛ چرا که آنها نیز همچون سایر انسانها دارای احساسات هستند اما با داشتن نظم و چارچوب درست مانع از تأثیر این احساسات بر معاملاتشان میشوند.
در بازار بورس و سایر بازارهای مالی اکثر مردم احساساتی عمل میکنند چون سرمایه آنها در معرض خطر است و سختی آن عاقل بودن شماست.
جان مینارد کینز میگوید: «چیزی سختتر از این نیست که در دنیایی دیوانه، بخواهی عاقلانه رفتار کنی»
چارچوب صحیح به معنای داشتن انتظارات درست و بهجا از بازار و همچنین تفکر درست راجع به نحوه موفقیت یک فرد است.
شما قرار نیست که بتوانید نتیجه هر معامله را درست پیشبینی کنید. شما نیاز ندارید که در همه معاملاتتان سود کنید. ضرر جزء جداییناپذیر معامله گریست و هرگز نمیتوانید آن را حذف کنید. به شخصه زمانی معامله گریم متحول شد که یک جمله را از کتاب معامله گر منضبط نوشته مارک داگلاس خواندم که میگفت: “زیانت را بپذیر در غیر این صورت باید تمام پارامترهای تأثیرگذار بر قیمت سهم را بشناسی مثل احساسات و عواطف سهامداران آن و دلایلی که میخواهند سهامشان را بفروشند و هزاران پارامتر دیگر که عملاً غیرممکن است.”
ما نمیتوانیم نتیجه یک معامله را پیشبینی کنیم. درواقع نتیجه یک معامله کاملاً تصادفی است. حال شاید با خود بگویید پس چه نیازی به تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال و یا مدیریت سرمایه داریم زمانی که نمیتوانیم نتیجه یک معامله را پیشبینی کنیم.
درست است که نمیتوانیم نتیجه یک معامله را پیشبینی کنیم اما میتوانیم با رعایت یک استراتژی خاص و استفاده از تحلیلهای نامبرده شانس موفقیت خود را افزایش دهیم. حال میتوان گفت با داشتن شانس بیشتر در تعداد معاملات بالا این موضوع قابل پیشبینی هست که تعداد پیروزیهایمان بیشتر از شکستهایمان باشد.
پس دو اعتقاد را به یاد داشته باشیم اول اینکه نتیجهای هیچکدام از معاملات بهتنهایی قابل پیشبینی نیست؛ دوم اینکه نتیجه تعداد بالایی از معاملات در صورت داشتن یک استراتژی مناسب و رعایت آن به نفع ما خواهد بود.
تغییر چارچوب ها و عقاید اشتباه در معاملهگری بازار بورس
با شناسایی رفتارها و الگوهای اشتباه در معامله گری میتوانیم آنها را با تکنیکی که مارک داگلاس به آن خود انضباطی میگوید تغییر دهیم و الگوها و عقاید درست را جایگزین آنها کنیم.
خود انضباطی تکنیکی ساده اما کاربردی است. اگر شما از تاریکی ترس داشته باشید راهکار مقابله با آن چیست؟ درست است باید خود را در دل تاریکی شب قرار دهید تا کمکم متوجه شوید که چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. به زبان عامیانه میگویند با ترس خود روبهرو شوید. اگر شما مدتی کاملاً برخلاف باورتان عمل کنید بهتدریج انرژی نهفته در باورتان تضعیف شده و جای خود را به باور جدید میدهد. حال زمانی که باورها و ترسهای اشتباه خود را شناسایی کردهاید زمان تغییر آن است.
راهکارهای تغییر چارچوب ها و عقاید اشتباه در معامله گری
بر خلافشان عمل کنید. البته این کار را با پول کم انجام دهید مثلاً جایی که وسوسه میشوید برخلاف استراتژیتان سهامتان را بفروشید دست نگهدارید به هر قیمتی که شده با آن مقابله کنید البته چون سرمایه تفاوت تحلیل گری و معامله گری شما در این مرحله کم است احتمالاً بهراحتی بتوانید کار درست را انجام دهید. پس از انجام کار درست برای دفعات متوالی خواهید دید که نتایج بهتری کسب میکنید و درنتیجه باور مربوط به ترستان برای انجام کار اشتباه از بین میرود و جای خود را به باور صحیح میدهد.
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معامله گری – پارسیان بورس
پیشنهاد من همواره به دانشآموختگانی که به آنان معامله گری در بازار بورس را آموزش میدهم این است که ۲۰ تا ۳۰ معامله اول خود را با مقدار کمی پول انجام دهند. مقداری که سود و زیانش به هیچ عنوان اهمیتی برایشان نداشته باشد. خب وقتی سود و زیان برایتان مهم نباشد راحتتر میتوانید به درست معامله کردن فکر کنید. زمانی که ۳۰ معامله درست انجام دهید عملاً برخلاف تمام باورهای اشتباهات گذشتهتان عمل کردهاید. این کار سه نتیجه فوق العاده دارد:
اول اینکه انرژی باورهای غلطتان تخلیهشده و چارچوب صحیح معاملهگری در شما شکل میگیرد.
دوم اینکه با دیدن نتایج شما به اعتمادبهنفس دست پیدا میکنید و میدانید تنها با انجام همین کار میتوانید همیشه سودآور باشید. زمانی که اعتمادبهنفس درون شما به وجود آید ترس از بین میرود و ترس سرمنشأ تمام خطاهای معامله گری است.
سومین اثر شگفتانگیز آن تبدیلشدن معامله گری صحیح برای شما به یک عادت است. زمانی که در تعداد بالا این کار را تکرار کردهاید معامله گری از سطح خودآگاه شما وارد ناخودآگاهتان میگردد و درنتیجه شما به یک معاملهگر منضبط و حرفهای تبدیل میشوید.
سخن پایانی
در پایان میخواهم بگویم که موفقیت در معامله گری نیازمند تلاش و پشتکار فراوان است. برای یادگیری و سرمایه گذاری حتماً از اساتیدی استفاده کنید تا به شما آموزش بورس و سرمایهگذاری در آن را ارائه دهند، چرا که گذراندن این مسیر به تنهایی کار سخت و دشواری است.
هرگز ناامید نشوید به گفته وینستون چرچیل: “موفقیت به معنای افتادن در ورطه شکست بدون از دست دادن اشتیاق است.”
هیچ راهی برای یکشبه پولدار شدن نیست و تنها با تلاش و پشتکار و آموزش بورس به روش صحیح و حرفهای است که موفقیت حاصل میشود. برای خود هدفگذاری کنید اما واقعگرایانه و برای رسیدن به آن برنامهریزی کنید کتاب بخوانید و پیشرفت کنید. معامله گری چیزی بسیار فراتر از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی است. درواقع معامله گری یک سبک زندگی است.
تفاوت تحلیل گری و معامله گری
آموزش استراتژی معاملاتی بخش مهمی از آموزش دوره بورس بورس می باشد و همین استراتژی ها هستند که خریداران و فروشندگان هنگام معاملات از آن ها استفاده می کنند .
راهکارهای مختلفی برای کنترل ریسک و ضرر و همچنین افزایش سودآوری در بازار بورس وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به داشتن استراتژی برای معامله اشاره کرد .
استراتژی معاملاتی مجموعه قوانینی هستند که بر روش کلی معاملهگر در هنگام معامله در بازارهای مالی نظارت دارد و معاملهگر از طریق آن به خرید و فروش سهام میپردازد .
برنامهریزی برای معامله شامل توسعه شیوههایی میشود که مواردی چون خریدوفروش سهام، اوراق قرضه ، صندوقهای قابل معامله در بورس یا سرمایهگذاریهای دیگر را در بر میگیرند و حتی ممکن است به برنامهریزی برای معاملات پیچیدهتر مانند معاملات آپشن یا معاملات آتی نیز تعمیم یابند .
یک معامله گر موفق بودن هدف همه سرمایه گذاران در بازار سرمایه است
یک استراتژی معاملاتی را میتوان به یک طرح معاملاتی تشبیه کرد که عوامل و مصارف مختلف را برای یک سرمایهگذار در نظر میگیرد .
این برنامه شامل سه مرحله است: برنامهریزی، جایگذاری معاملات و اجرای معاملات. در هر مرحله از فرآیند، معیارهای مربوط به استراتژی بر اساس تغییر در بازارها اندازهگیری شده و تغییر میکنند .
انواع مختلفی از استراتژیهای معاملاتی وجود دارد، اما اکثر آنها یا بر وجوه تکنیکی متمرکز میشوند یا بر وجوه بنیادین. وجه مشترک آنها این است که هر دو بر اطلاعات کمی، که بتوان با استفاده از شبیهسازی دقت آنها را سنجید، اتکا میکنند.
- استراتژی معاملاتیِ تکنیکال، برای تولید سیگنالهای معاملاتی بر اندیکاتورهای تکنیکی تکیه میکنند.
معاملهگران تکنیکال اعتقاد دارند تمام اطلاعات مربوط به یک سهم یا اوراق بهادار مشخص، در قیمت و حرکت آن در روندهاست.
به عنوان مثال، یک استراتژی معاملاتی ساده ممکن است مبتنی بر یک تقاطع میانگین متحرک باشد که به موجب آن، یک میانگین متحرکِ کوتاهمدت، یک میانگین متحرک بلندمدت را در بالا یا پایین آن قطع میکند
از استراتژیهای معاملاتی به منظور پیشگیری از سوگیریهای موجود در دانش مالی رفتاری و اطمینان از نتایج ثابت استفاده میشود.
- استراتژی معاملاتی بنیادی فاکتورهای بنیادین را مورد بررسی قرار میدهد. به عنوان مثال، ممکن است یک سرمایهگذار، به منظور تولید فهرستی از فرصتها، مجموعهای از معیارها را در نظر داشته باشد. این معیارها توسط فاکتورهای تحلیلی، مانند رشد درآمد یا سودآوری شرکت، توسعه داده میشوند.
- نوع سومی از استراتژی معاملاتی نیز با نام Quantitative trading اخیرا برجسته شده است.
در تحلیل کمی (Quantitative تفاوت تحلیل گری و معامله گری تفاوت تحلیل گری و معامله گری Analysis) تحلیلگر به دنبال درک رفتار قیمت با استفاده از ریاضیات، مدلسازی آمارری، سنجش و تحقیق است.
استراتژی معاملاتی کمی از این نظر به معاملهگری تکنیکال شباهت دارد که برای تصمیم گیری درمورد خرید یا فروش، از اطلاعات مربوط به سهام استفاده میکند.
با این حال، ماتریکس فاکتورهایی که در تحلیل کمی برای تصمیمگیری درباره خرید یا فروش یک سهم استفاده میشود، به نسبت بزرگتر از تحلیل تکنیکال است.
یک معاملهگر کمی، از داده های زیادی (همچون تحلیل رگرسیون نسبتهای معاملاتی، دادههای تکنیکال، قیمت) برای استخراج ناکارآمدیهای موجود در بازار و انجام معاملات سریع با استفاده از تکنولوژی استفاده میکند.
هر آنچه که نیاز دارین در مورد استراتژی معاملاتی ACD و سایر موارد آن بدانید:
علاقه مارک فیشر به معامله گری از همان سنین ابتدایی شروع شد.اولین شغل وی در سن 12 سالگی معامله گری در بورس کالا نیویورک بود. مادامی که مارک فیشر مشغول تحصیل در دانشکده معامله گری وارتون دانشگاه پنسیلوانیا بود، به صورت مستقل نیز در بورس آتی کالا نیویورک فعالیت می کرد. در سن بیست و یک سالگی، او جوانترین فردی بود که در معاملات آتی نقره معامله گری می کرد.
مارک هنگام تحصیل در کالج، در خصوص راه های بهبود معاملات خود تحقیق می کرد. مارک فیشر با تلفیق ایده های حاصل از تحقیقات دانشگاهی و تجربه های معاملات خود اصول اصلی استراتژی ACD را توسعه داد.
علاقه مارک فیشر به معامله گری از همان سنین ابتدایی شروع شد.اولین شغل وی در سن 12 سالگی معامله گری در بورس کالا نیویورک بود.
مادامی که مارک فیشر مشغول تحصیل در دانشکده معامله گری وارتون دانشگاه پنسیلوانیا بود، به صورت مستقل نیز در بورس آتی کالا نیویورک فعالیت می کرد. در سن بیست و یک سالگی، او جوانترین فردی بود که در معاملات آتی نقره معامله گری می کرد.
مارک هنگام تحصیل در کالج، در خصوص راه های بهبود معاملات خود تحقیق می کرد. مارک فیشر با تلفیق ایده های حاصل از تحقیقات دانشگاهی و تجربه های معاملات خود اصول اصلی استراتژی ACD را توسعه داد.
اصول این استراتژی معاملاتی، ترسیم نقاط قیمتی خاص در رابطه با بازه ابتدایی (opening range) است. این استراتژی نشانگر نقاط مرجع در معاملات می باشد به این معنا که نقاط A و C برای ورود، و نقاط B و D به عنوان توقف (خروج) استفاده می شود. در این روش قیمت های بالایی را که جهت سرمایه گذاری طولانی مدت باشد و همین طور قیمت های پایینی که شما خواستار برای سرمایه گذاری کوتاه مدت نیز محاسبه می شود.
تا زمانی که نوسانات و نقدینگی در بازار تفاوت تحلیل گری و معامله گری به میزان کافی وجود داشته باشد، می توانید از ماهیت معاملات ACD برای به حداکثر رساندن پوزیشن ها با حداقل میزان ریسک استفاده کنید.
اصول پایه ای این استراتژی معاملاتی برای انجام معاملات به ویژ در زمانی که بازار با عدم توازن مواجه است، مورد استفاده قرار می گیرد. با توجه به این روش شما می خواهید از نوسانات بازار سود ببرید یعنی شما متناسب با روند بازار حرکت کنید و تا حد امکان در بازار صعودی خریدار باشید و از طرفی هم در بازار نزولی فروشنده. به هر حال این یک روند استراتژیک در معاملات است.
بازارهای دوطرفه (آتی)
قرارداد آتی (future contract یا futures یا آتی) توافقنامهای مبتنی بر خرید یا فروش دارایی در زمان معین در آینده و با قیمت مشخص است. قراردادهای آتی را معمولا به دو گروه اصلی طبقه بندی مینمایند: قراردادهای آتی کالا و قراردادهای آتی مالی. دارایی پایه موضوع قرارداد در قراردادهای آتی کالا شامل محصولات کشاورزی، فلزات و مواد نفتی است. قراردادهای آتی مالی ابزارهایی نظیر سهام، اوراق قرضه و ارز را در بر میگیرد. قراردادهای آتی برای نخستین بار بر پایه محصولات کشاورزی و بعدها بر پایه منابع طبیعی مانند نفت معامله میشدند.
کالای تحویلی قرارداد آتی باید دارای استاندارد کیفیت و کمیت باشد و زمان تحویل و محل تحویل آن نیز مشخص باشد. تنها متغیر در معاملات آتی “ قیمت ” است که در مرحله معامله کشف میشود .
بازارهای دوطرفه یا بازار آتی بازاری است تحت نظارت سازمان بورس که مردم در آن به معاملهگری یک کالا (مثل زعفران و…) میپردازند. اما قیمت مورد نظر را برای آینده انتخاب میکنند. معاملات به صورت آنلاین یا تلفنی انجام میشود و میتوان بدون رد و بدل کردن کالای فیزیکی و از خانه یا هرجای دیگر با داشتن اینترنت در این بازار سود یا زیان کرد. در بازار آتی میتوان از نزولهای قیمتی هم سود برد به شرطی که شما در ابتدا نزول قیمت را تحلیل کرده باشید. جالب است بدانید شما در این بازار میتوانید بدون داشتن کالای مورد نظر، فروشنده باشید و در صورتی که قیمت نزولی باشد از نزول سود ببرید و اگر خریدار باشید از صعود قیمت سود خواهید برد.
چگونه در بازارهای دوطرفه ۴ برابر سرمایهی خود سود/ زیان میکنیم؟
این بازار مشابه بازار جهانی فارکس، قابلیت استفاده از اهرم را دارد. اهرم یعنی مثلا سود و زیان شما ۴ برابر حساب میشود. و شما با چند برابر دارایی خود معامله انجام میدهید. (مثلا اگر شما خریدار باشید و به اندازه ۸ میلیون تومان قرارداد خرید یک کالا را اخذ کرده باشید، وقتی آن کالا ۱۰ درصد رشد کند، دارایی شما ۴۰٪ رشد میکند یعنی بیش از ۳ میلیون تومان سود کردهاید که البته هنگام زیان هم ریسک بالاتری را پذیرفتهاید و ضررهایتان ۴ برابر حساب میشود)
در دوره آموزشی بازار آتی، کارکرد این بازار را یاد میگیریم، با عوامل موثر در قیمت سکه آشنا میشویم و روشهای معاملهگری در این بازار را خواهیم آموخت.