استراتژی سودده فارکس

استراتژی کاهش ریسک و افزایش سود

معرفی استراتژی DCA یا خرید پله‌ای

استراتژی DCA

استراتژی DCA، خرید پله‌ای یا میانگین هزینه دلار، یک استراتژی سرمایه‌گذاری است که در آن مقادیر برابر دلاری در بازار در فواصل زمانی معین برای رشد بلندمدت سرمایه‌گذاری می‌شود. DCA یک استراتژی سرمایه‌گذاری است که در آن، سرمایه‌گذار کل مبلغ سرمایه‌گذاری شده را بین خریدهای دوره‌ای یک دارایی هدف استراتژی کاهش ریسک و افزایش سود تقسیم می‌کند تا تأثیر نوسان بر خرید کلی را کاهش دهد. در واقع، این استراتژی بسیاری از جزئیات تلاش برای زمان‌بندی بازار به منظور خرید سهام با بهترین قیمت‌ها را حذف می‌کند. بیت‌کوین و سایر ارزهای دیجیتال مانند دارایی‌های دیگر نوسانات قیمتی شدیدی را در فواصل زمانی کوتاه تجربه می‌کنند که این نوسانات ممکن است استراتژی کاهش ریسک و افزایش سود سبب تردید و درنتیجه کاهش خرید کاربران شود. برای ایجاد اطمینان و خرید امن ارز دیجیتال کاربران می‌توانند از خریدی پله‌ای یا DCA استفاده کنند که در ادامه به معرفی آن می‌پردازیم.

استراتژی DCA چیست؟

استراتژی DCA چیست؟ این استراتژی به عمل سرمایه‌گذاری سیستماتیک مقادیر مساوی، بدون توجه به قیمت، در فواصل زمانی منظم اشاره دارد. هدف استراتژی DCA کاهش تأثیر کلی نوسانات بر قیمت دارایی هدف هم‌چنین جلوگیری از اشتباه انجام یک سرمایه‌گذاری یکجا با توجه به قیمت‌گذاری دارایی است که زمان‌بندی مناسبی ندارد. در واقع خرید پله‌ای، روشی است که سرمایه‌گذار می‌تواند از آن برای ایجاد پس‌انداز کسب سود در یک دوره طولانی مدت استفاده کند.

هم‌چنین راهی برای خنثی‌کردن نوسانات کوتاه‌مدت در بازار سهام‌های گسترده مانند بازار رمزارزهای دیجیتال است. توجه داشته باشید که استراتژی DCA تنها در صورت افزایش ارزش دارایی در طول بازه زمانی مورد نظر، مطلوب عمل می‌کنند. میانگین‌ هزینه‌ دلار که به معنی dca است، عملکرد سرمایه‌گذاری را در طول زمان بهبود می‌بخشد، اما تنها درصورتی‌که قیمت سرمایه‌گذاری افزایش یابد. همچنین این استراتژی نمی‌تواند از سرمایه‌گذار در برابر خطر کاهش قیمت‌های بازار محافظت کند.

استراتژی dca چیست

میانگین هزینه دلار بیت‌کوین چقدر است؟

میانگین هزینه دلار بیت‌کوین شامل سرمایه‌گذاری یک مقدار ثابت دلار در بیت‌کوین در فواصل زمانی منظم است. این استراتژی بیشتر توسط سرمایه‌گذارانی استفاده می‌شود که به دنبال خرید بیت‌کوین در بلندمدت هستند، زیرا آن‌ها را از تخصیص بالقوه تمام سرمایه خود در اوج قیمت محافظت می‌کند. همان‌طور که گفتیم، میانگین هزینه دلار (DCA) یک روش سرمایه‌گذاری است که در آن، مقدار مشخصی سرمایه را به صورت افزایشی در فواصل زمانی منظم سرمایه‌گذاری می‌کنید.

این استراتژی به شما امکان می‌دهد از رکود بازار کریپتو سود ببرید بدون این که پول نقد زیادی را در هر لحظه در معرض خطر قرار دهید. همچنین به شما امکان می‌دهد نقدینگی بیشتری را حفظ کنید و همچنان از افزایش بازار سود ببرید. در نهایت، DCA سرمایه‌گذاری‌های شما را به‌طور میانگین محاسبه می‌کند، به‌طوری که با گذشت زمان، پولی را برای انتخاب رمزارز خود اختصاص می‌دهید، بدون این‌که به تحت تأثیر نقاط بسیار بالا یا پایین بازار قرار بگیرید.

میانگین هزینه دلار یا DCA چگونه کار می‌کند؟

DCA یک استراتژی جدید نیست، در واقع این روش سرمایه‌گذاری مدتی است که در بازار سهام با موفقیت زیادی استفاده می‌شود. هنگامی که شما به عنوان یک سرمایه‌گذار از این روش استفاده می‌کنید، درواقع در هر دو سطح بالا و پایین در بازار خرید می‌کنید. ایده کلی این استراتژی فرض می‌کند که قیمت‌ها در نهایت، افزایش خواهند یافت.

میانگین هزینه دلار یا DCA

استفاده از این استراتژی بر روی یک سهام منفرد بدون اطلاع از جزئیات شرکت می‌تواند خطرناک باشد زیرا ممکن است سرمایه گذاران را تشویق کند تا در زمانی که به سادگی از موقعیت خارج شوند، به خرید سهام بیشتری ادامه دهند. برای سرمایه‌گذاران مبتدی، این استراتژی ریسک بسیار کمتری را نسبت به سایر روش‌های سرمایه‌گذاری خواهد داشت.

میانگین هزینه دلار با استراتژی DCA با خرید منظم همان مقدار کمی از دارایی، ریسک‌های سرمایه‌گذاری را کاهش می‌دهد. این بدان معناست که وقتی قیمت‌ها بالاست، سهام کمتری می‌خرید و وقتی قیمت‌ها پایین است، اقدام به خرید سهام بیشتری می‌کنید. برای مثال فرض کنید قصد دارید ۱۲۰۰ دلار در یک صندوق مشترک سرمایه‌گذاری کنید. شما دو انتخاب دارید:

می‌توانید تمام پول خود را در ابتدا یا پایان سال به یکباره سرمایه‌گذاری کنید و یا هر ماه ۱۰۰ دلار سرمایه‌گذاری کنید. اگرچه به نظر نمی‌رسد که انتخاب یک روش دیگر تفاوت زیادی ایجاد کند، اما اگر خریدهای خود را در ۱۲ ماه در بخش‌های ماهیانه ۱۰۰ دلاری تقسیم کنید، ممکن است سهام بیشتری نسبت به زمانی که همه سهام‌ها‌ را خریداری می‌کنید، به دست آورید.

چرا سرمایه گذاران از خرید پله‌ای یا DCA استفاده می‌کنند؟

میانگین هزینه دلار (DCA) یک استراتژی سرمایه‌گذاری است که در آن، هدف به حداقل‌رساندن تأثیر نوسانات هنگام سرمایه‌گذاری یا خرید یک بلوک بزرگ از دارایی یا ابزار مالی است که به آن میانگین هزینه واحد، میانگین افزایشی یا اثر میانگین هزینه نیز گفته می‌شود. استراتژی DCA روشی است که در آن به جای خرید یکجای یک سهام مالی، سرمایه‌گذاری به مبالغ کوچکتری تقسیم می‌شود که به‌طور جداگانه در فواصل زمانی از پیش تعیین‌شده منظم سرمایه‌گذاری می‌شود تا زمانی که کل سرمایه تمام شود.

معمولا سرمایه‌گذارانی که از DCA استفاده می‌کنند، در طول زمان مبنای هزینه خود را در یک سرمایه‌گذاری کاهش می‌دهند. مبنای هزینه کمتر منجر به زیان کمتری برای سرمایه‌گذاری‌هایی می‌شود که قیمت کاهش می‌یابد و سود بیشتری در سرمایه‌گذاری‌هایی ایجاد می‌کند که قیمت در آن افزایش می‌یابند.

خرید پله‌ای چیست؟

مزیت اصلی استراتژی DCA این است که اثرات روان‌شناسی سرمایه‌گذاران و زمان‌بندی بازار بر پرتفوی آن‌ها را کاهش می‌دهد. سرمایه‌گذاران با متعهدشدن به رویکرد DCA از خطر تصمیم‌‌گیری‌های معکوس از روی طمع یا ترس اجتناب می‌کنند، مانند خرید بیشتر هنگام افزایش قیمت یا فروش وحشتناک هنگام کاهش قیمت‌ها. در عوض، این استراتژی یا به اصطلاح خرید پله‌ای، سرمایه‌گذاران را وادار می‌کند تا روی مشارکت مقدار مشخصی پول در هر دوره تمرکز کنند و در عین حال قیمت هر خرید جداگانه را نادیده بگیرند.

مزایای استراتژی DCA

در بخش‌های قبل به معرفی استراتژی DCA و نحوه کارکرد آن پرداختیم، در ادامه نیز به مزایای این روش نسبت به روش‌ها و استراتژی‌های دیگر می‌پردازیم:

کاهش ریسک:

DCA ریسک سرمایه‌گذاری را کاهش می‌دهد و سرمایه برای جلوگیری از سقوط بازار حفظ می‌شود. این استراتژی سرمایه را حفظ کرده و نقدینگی و انعطاف‌پذیری را در مدیریت سبد سرمایه‌گذاری فراهم می‌کند. DCA از ضرر سرمایه‌گذاری یکجا از طریق خرید یک اوراق بهادار در زمانی که قیمت آن به دلیل احساسات بازار افزایش می‌یابد، اجتناب می‌کند که منجر به خرید مقدار کمتر از مقدار مورد نیاز یک اوراق بهادار می‌شود.

زمانی که قیمت سهام قیمت ذاتی خود را از طریق اصلاح بازار کشف کرد یا حباب ترکید، پرتفوی سرمایه‌گذار کاهش می‌یابد. برخی از رکودها طولانی می‌شوند و ارزش خالص پرتفوی را بیشتر کاهش می‌دهند. استفاده از استراتژی DCA حداقل ضرر و احتمالا بازده بالا را تضمین می‌کند. همچنین بازار‌های کاهشی اغلب به عنوان یک فرصت خرید در نظر گرفته می‌شوند. از این رو، DCA می‌تواند به‌طور قابل توجهی پتانسیل بازده پرتفوی بلندمدت را هنگامی که بازار شروع به افزایش می‌کند، افزایش دهد.

مفهوم dca

هزینه کمتر:

خرید سهام و سرمایه‌گذاری در بازار زمانی که قیمت‌ها در حال کاهش است، تضمین می‌کند که یک سرمایه‌گذار بازده بالاتری کسب می‌کند. استفاده از روش DCA تضمین می‌کند که نسبت به زمانی که قیمت‌ها بالا بود، سهام بیشتری خریداری می‌کنید.

کنار گذاشت رکود بازار:

استفاده از‌ DCA با سرمایه‌گذاری دوره‌ای مقادیر کمتر در بازارهای رو به نزول به خلاص‌شدن از رکود بازار استراتژی کاهش ریسک و افزایش سود کمک می‌کند. سبد پورتفوی سهامدار با استفاده از DCA می‌تواند تعادل خود را حفظ کند و پتانسیل صعودی را برای افزایش ارزش پرتفوی در درازمدت باقی بگذارد.

پس‌انداز منظم:

استراتژی افزودن منظم پول به حساب سرمایه‌گذاری امکان پس‌انداز منظم را فراهم می‌کند، زیرا موجودی پرتفوی حتی زمانی که دارایی‌های فعلی آن در حال کاهش است، افزایش می‌یابد. با این حال کاهش طولانی‌مدت بازار می‌تواند برای پرتفوی سرمایه‌دار اثرات منفی داشته باشد.

از زمان‌بندی بد جلوگیری می‌کند:

زمان‌بندی بازار علمی نیست که سرمایه‌گذاران بتوانند به آن تسلط پیدا کنند. سرمایه‌گذاری یک مبلغ در زمان نامناسب ریسک بالایی دارد که می‌تواند به‌طور قابل توجهی بر ارزش پرتفو تأثیر بگذارد. از آن‌جایی که پیش‌بینی نوسانات بازار دشوار است، استراتژی میانگین هزینه دلار باعث کاهش هزینه‌های خرید می‌شود که می‌تواند به نفع سرمایه‌گذار باشد.

مدیریت سرمایه‌گذاری احساسی:

پدیده‌های سرمایه‌گذاری احساسی ناشی از عوامل مختلفی مانند سرمایه‌گذاری کلان یکجا و جلوگیری از ضررهای مالی است. استفاده از DCA سرمایه‌گذاری عاطفی را حذف کرده و یا موجب کاهش آن می‌شود. یک استراتژی خرید منضبط از طریق DCA باعث می‌شود سرمایه‌گذار انرژی خود را بر روی کار مورد نظر متمرکز کند و هیاهوی اخبار و اطلاعات رسانه‌های مختلف درباره عملکرد و جهت‌گیری کوتاه‌مدت بازار سهام را حذف کند.

معایب استراتژی DCA

روش DCA مانند هر روش سرمایه‌گذاری دیگری دارای مزایا و معایبی است که به مزایای آن اشاره کردیم. اما معایب روش DCA چیست؟ در ادامه به چند نمونه از معایب این روش اشاره کرده‌ایم.

بازار در طول زمان افزایش می‌یابد:

یکی از نقطه ضعف‌های DCA این است که بازار به مرور زمان افزایش می‌یابد. این بدان معنی است که اگر مبلغی را زودتر سرمایه‌گذاری کنید، احتمالا بهتر از مبالغ کمتر سرمایه‌گذاری شده در یک دوره زمانی مشخص خواهد بود. مبلغ سرمایه‌گذاری شده نیز در درازمدت در نتیجه روند صعودی بازار، بازدهی بهتری را به همراه خواهد داشت.

مزایا و معایب استراتژی DCA

جایگزینی برای شناسایی سرمایه‌گذاری خوب نیست:

بااین‌حال میانگین‌گیری هزینه دلار، راه‌حلی برای همه ریسک‌های سرمایه‌گذاری نیست. شما باید وظیفه شناسایی سرمایه‌گذاری‌های خوب را بر عهده بگیرید و تحقیقات خود را انجام دهید، حتی اگر استراتژی میانگین‌گیری غیرفعال هزینه دلار را انتخاب کنید. اگر سرمایه‌گذاری‌ که انتخاب می‌کنید، مناسب نباشد، فقط به‌طور پیوسته در یک سرمایه‌گذاری کاهشی، سرمایه‌گذاری خواهید کرد.

همچنین، با اتخاذ رویکردی منفعلانه به محیط در حال تغییر پاسخ نخواهید داد. همان‌طور که محیط سرمایه‌گذاری تغییر می‌کند، ممکن است اطلاعات جدیدی در مورد یک سرمایه‌گذاری به دست آورید که ممکن است بخواهید در استراتژی خود تجدید نظر کنید.

دیدگاه پایانی

همان‌طور که گفتیم، میانگین‌ هزینه دلار یا DCA یک استراتژی سرمایه‌گذاری است که در آن سرمایه‌گذار کل مبلغ سرمایه‌گذاری شده را بین خریدهای دوره‌ای یک دارایی هدف تقسیم می‌کند تا تأثیر نوسان بر خرید کلی را کاهش دهد. این خریدها برای سرمایه‌گذاری استراتژی کاهش ریسک و افزایش سود بدون توجه به قیمت دارایی و در فواصل زمانی منظم انجام می‌شود.

در واقع، این استراتژی بسیاری از جزئیات تلاش برای زمان‌بندی بازار به منظور خرید سهام با بهترین قیمت‌ها را حذف می‌کند. به‌طور متوسط ​​​​میانگین هزینه دلار به عنوان طرح دلار ثابت نیز شناخته می‌شود. هدف یک سرمایه‌گذار باید گنجاندن DCA به عنوان یک استراتژی اختیاری در میان سایر استراتژی‌های جسورانه‌تر مانند تخصیص دارایی هدف، تنوع بخشیدن و تعادل مجدد پرتفوی منظم باشد.

برای یادگیری “یک سرمایه گذار چه چیزهایی را باید بداند” مسیر زیر را به شما پیشنهاد می‌کنیم:

چگونه یک سرمایه‌گذاری کم‌ریسک داشته باشیم ؟

چگونه یک سرمایه‌گذاری کم‌ریسک داشته باشیم ؟

ریسک در لغت به معنای خطر است و در بازارهای مالی آن را می‌توان انحراف بازدهی محقق شده از بازدهی پیش‌بینی شده یک دارایی و خطر متحمل شدن ضرر از آن تلقی کرد که همواره وجود دارد. انواع ریسک نیز به دو دسته ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک تقسیم‌بندی می‌شوند.

مدیریت ریسک

ریسک یکی از بخش‌های جدایی‌ناپذیر سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی است و مدیریت ریسک هم کلید موفقیت در این سرمایه‌گذاری است. مدیریت ریسک (Risk Management) عبارت است از شناسایی و ارزیابی خطرات احتمالی در یک سرمایه‌گذاری و سپس استفاده مناسب از منابع، برای به حداقل رساندن احتمال تاثیر اتفاقات ناگوار در آن سرمایه‌گذاری.

مدیریت ریسک، نقش بسزایی در کاهش آثار زیان‌آور فعالیت مالی از طریق اقدام آگاهانه دارد.

انتخاب استراتژی‌ مناسب در مدیریت ریسک

یک سرمایه‌گذار موفق در بازارهای مالی همواره در تلاش است که ریسک خود را کمتر کند و به نسبت سرمایه‌گذاری‌های با ریسک مشابه، سود بیشتری کسب کند. اجتناب از ریسک و کاهش ریسک دو استراتژی برای مدیریت ریسک هستند که باید در هر سرمایه‌گذاری در نظر گرفته شوند.

اما از چه راه‌هایی می‌توان سرمایه‌گذاری کم‌ریسک انجام داد؟ در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت.

انواع روش‌های سرمایه‌گذاری کم ریسک

همانطور که پیش‌تر به آن اشاره کردیم، ریسک انواع مختلفی دارد و باید در برابر انواع ریسک رویه‌های مختلفی را اتخاذ نمود. میزان تحمل ریسک‌پذیری برای افراد مختلف متفاوت است. به‌ این صورت که افراد ریسک‌گریز به دنبال گزینه‌های سرمایه گذاری کم ریسک بوده و در مقابل افراد ریسک‌پذیر، حاضر به پذیرش ریسک بیشتری برای کسب بازده‌های بالاتر هستند. در ادامه به انواع معرفی انواع روش‌های سرمایه گذاری کم ریسک می‌پردازیم.

سرمایه‌گذاری در بانک

یکی از محل‌های سرمایه گذاری کم ریسک، استفاده از سپرده‌های بانکی است. بانک‌ها برای حفظ امنیت سرمایه‌های نقد مردم ساخته شدند. در واقع سپرده‌گذاری در بانک سرمایه‌ی اولیه‌ی شما را با ریسک پایین حفظ می‌کند. بانک‌ها نرخ مشخصی برای ارائه‌ سود بر روی پول سرمایه‌گذاران دارند و به صورت ماهانه، سالانه یا …،این سود را به حساب سرمایه‌گذار واریز می‌کنند. در خصوص میزان سود‌دهی سپرده‌های بانکی باید به این موضوع اشاره کنیم که نرخ‌ سود بانکی سپرده‌گذاری توسط بانک مرکزی تعیین شده و معمولا هرچند وقت یک بار تغییر می‌کند.

صندوق‌های سرمایه‌گذاری

سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی ذاتا مخاطره آمیز است. بسیاری از افراد از مشاوران مالی برای مدیریت سرمایه خود و افزایش بازده و کاهش ریسک سرمایه‌گذاری استفاده می‌کنند. یکی از مطمئن‌ترین راه‌های سرمایه گذاری کم ریسک، استفاده از صندوق‌های سرمایه‌گذاری درآمد ثابت است. برای افرادی که قصد سرمایه‌گذاری با کمترین درجه ریسک را دارند، صندوق درآمد ثابت یک گزینه ایده‌آل محسوب می‌شود.

مقایسه سرمایه‌گذاری در صندوق‌های درآمد ثابت و سپرده‌های بانکی

می‌توان گفت که صندوق درآمد ثابت مانند بانک‌ها سرمایه گذاری کم ریسک را انجام می‌دهد، با این تفاوت که بازدهی صندوق درآمد ثابت عموما از بازدهی سپرده‌گذاری در بانک بیشتر است. تاثیراتی که سرمایه‌گذاری در صندوق‌های سرمایه‌گذاری درآمد ثابت در پی دارد، هم برای سرمایه‌گذار مثبت است و هم برای جامعه. از این رو که با سرمایه‌گذاری در صندوق‌ها افراد به نوعی به چرخه اقتصاد کشور کمک می‌کنند و سرمایه خود را به بازار تزریق می‌کنند. از طرفی دیگر نیز این نوع استراتژی کاهش ریسک و افزایش سود صندوق‌‌ها بازدهی بالاتری نسبت به سپرده‌های بانکی دارند و مزایایی از جمله محاسبه سود روزشمار را شامل می‌شود.

کاهش ریسک سرمایه‌گذاری با استفاده از دانش‌های تحلیلی

سرمایه‌گذاری در صندوق‌های درآمد ثابت و سپرده‌گذاری در بانک، از روش‌های غیرمستقیم سرمایه‌گذاری هستند. در مقابل این روش‌های غیرمستقیم، روش مستقیم سرمایه‌گذاری وجود دارد که شخص می‌تواند خود مستقیما در سهام سرمایه‌گذاری کند و سود کسب کند.

نخستین قدم در سرمایه‌گذاری مستقیم، ثبت نام سجام و دریافت کد بورسی است. در این شیوه از سرمایه‌گذاری، پس از ثبت‌نام و افتتاح حساب در کارگزاری، کد بورسی برای سرمایه‌گذار صادر می‌شود. اما این نوع سرمایه‌گذاری نیازمند داشتن آگاهی و دانش لازم در خصوص بازار سرمایه، انواع تحلیل‌ها و… است. چرا که آموزش و افزایش دانش در هر زمینه‌ای ریسک فعالیت در آن حوزه را کاهش می‌دهد.

افرادی که آموزش‌های لازم برای سرمایه‌گذاری در بورس را دیده باشند یا با روش‌های تحلیلی بورس همچون تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال آشنا باشند، می‌توانند ریسک سرمایه‌گذاری خود را کاهش دهند.

یکی دیگر از مواردی که در یک سرمایه گذاری کم ریسک اهمیت دارد و می‌تواند در خصوص پایین آوردن ریسک سرمایه‌گذاری به سرمایه‌گذار کمک کند، متنوع سازی سبد سهام است. حتما این جمله را بارها شنیده‌اید که تمامی تخم مرغ‌های خود را در یک سبد قرار ندهید. مفهوم این جمله این است که یک سرمایه‌گذار صرفا نباید تمام دارایی خود را در یک سهم یا یک صنعت خاص سرمایه‌گذاری کند، چرا که عوامل خارجی (ریسک سیستماتیک) ممکن است بر روی یک صنعت خاص تاثیر بگذارند و سهام‌دار در آن صنعت مشمول ضرر شود.

استراتژی تمایز: رویکردی برای افزایش مزیت رقابتی

بسیاری از مشاغل ترجیح می‌دهند با گذشت زمان بازسازی شوند و از استراتژی‌های مختلفی برای پیشبرد و متمایز بودن در بازار استفاده کنند. اگر می‌خواهید بدون ریسک بالا یا کاهش ارزشتان سود خود را افزایش دهید، باید استراتژی تمایز را به‌کار بگیرید. در این مطلب، درباره‌ی استراتژی تمایز (Differentiation Strategy)، چگونگی پیاده‌سازی آن و منفعت آن برای تجارت شما صحبت می‌کنیم.

جدیدترین فرصت‌های شغلی شرکت‌های معتبر را در صفحه آگهی استخدام ببینید.

استراتژی تمایز چیست؟

استراتژی تمایز رویکردی است که مشاغل با ارائه‌ی خدمات یا محصولاتی منحصربه‌فرد و متفاوت از آن‌چه رقبا در اختیار مشتریان قرار می‌دهند، ایجاد می‌کنند. هدف اصلی اجرای استراتژی تمایز افزایش مزیت رقابتی است. یک تجارت با تجزیه‌و‌تحلیل نقاط قوت و ضعف، نیازهای مشتری و ارزش کلی آن‌ها، می‌تواند این کار را انجام دهد.

مزایای استفاده از استراتژی تمایز

مزایای استفاده از استراتژی تمایز

استراتژی تمایز دارای چندین مزیت است که به شما کمک می‌کند تا در صنعت خود جایگاه منحصربه‌فردی داشته‌باشید.

در این‌جا مزایای احتمالی به‌کارگیری این استراتژی را شرح می‌دهیم:

۱. رقابت کاهش قیمت

استراتژی تمایز به شرکت اجازه می‌دهد تا با چیزی به غیر از «قیمت پایین» در بازار رقابت کند؛ به ‌عنوان ‌مثال، یک شرکت تولید آب‌‌نبات ممکن است آب‌نبات خود را با بهبود طعم و مزه یا استفاده از مواد سالم‌تر تولید کند. گرچه شاید رقبا آب‌نبات ارزان‌تری را تولید کنند، نمی‌توانند طعمی را که مصرف‌کنندگان از آن شرکت آب‌نبات خاص به یاد دارند، فراهم کنند.

۲. محصولات منحصربه‌فرد

مزیت دیگر استراتژی تمایز بر کیفیت منحصربه‌فرد یک محصول بنا شده‌است. شرکت شما می‌تواند از ویژگی‌های محصولات خود، که رقبا از آن‌ها برخوردار نیستند، لیستی تهیه کند. این ویژگی‌ها محصول شما را متمایز می‌کنند و می‌توانید این تمایز را از طریق بازاریابی و تبلیغات مؤثر به خریدار منتقل کنید.

۳. حاشیه‌ی سود بیش‌تر

وقتی محصولات از یک‌دیگر متمایز و به کالایی با کیفیت بالاتر تبدیل شوند، فرصتی را برای داشتن حاشیه سود بیش‌تر فراهم می‌کنند؛ برای مثال، اگر بازار هدف شما به پرداخت هزینه‌ی بالاتر برای کیفیت عالی و مطلوب تمایل داشته‌باشد، ممکن است با فروش کم‌تر، درآمد بیش‌تری کسب کنید.

۴. وفاداری مصرف‌کننده به برند

در صورت حفظ کیفیت اثبات‌شده‌ی محصولاتتان، تمایز مؤثر باعث وفاداری مشتری به برند شما می‌شود؛ به‌ عنوان‌ مثال، اگر برندی دارید که توسط یک چهره‌ی ورزشی به بازار عرضه می‌شود، این امر وفاداری به برند شما را افزایش می‌دهد، زیرا ارزش برندتان را افزایش می‌دهد.

چگونه استراتژی تمایز را در کسب‌و‌کارمان راه‌اندازی کنیم؟

چگونه استراتژی تمایز را در کسب‌و‌کارمان راه‌اندازی کنیم

استراتژی تمایز ۲ نوع اصلی دارد که هر تجارتی می‌تواند آن‌ها را اجرا کند:

  • استراتژی تمایز گسترده: استراتژی تمایز گسترده به معنی ساختن نام تجاری یا برندی است که از رقبای خود متفاوت باشد. این محصول در بازار توزیع می‌شود و توجه طیف وسیعی از مصرف‌کنندگان را به خود جلب می‌کند؛
  • استراتژی تمایز متمرکز: استراتژی تمایز متمرکز کسب‌و‌کار را وادار می‌کند تا ویژگی‌های منحصربه‌فرد، محصول و خدمات ویژه‌ای را ارائه دهد و نیازهای بازار را برآورده کند.

مشاغلی که به دنبال به‌کارگیری استراتژی تمایز گسترده یا متمرکز هستند، باید زمان و بودجه‌ای را به تولید یا طراحی محصولات و خدمات بسیار منحصربه‌فرد اختصاص دهند تا از ارزش بیش‌تری برخوردار شوند. روش‌های مختلفی برای راه‌اندازی استراتژی تمایز وجود دارند؛ در این‌جا برای ایجاد این استراتژی مراحلی را ذکر کرده‌ایم:

۱. تعیین کنید که می‌خواهید کسب‌و‌کارتان با چه چیزی شناخته شود

باید از تخصص خود در تجارتتان آگاهی داشته‌باشید. باید ارزیابی کنید که چه چیزی برای شما و تجارتتان مهم است و سازمان شما در چه بخشی موفق می‌شود؛ به‌ این ‌ترتیب، می‌توانید وجه تمایزی را به‌وجود بیاورید. نقاط قوت و ضعف کلی یا محصول خاص خود را بنویسید.

۲. درباره‌ی مخاطب هدف خود تحقیق کنید

تحقیقات در مورد مخاطب هدف به شما کمک می‌کنند تا ایده‌های کسب‌و‌کارتان را با خواسته‌ها و نیازهای مشتریان فعلی و مشتریان بالقوه‌ی خود هم‌سو کنید؛ هم‌چنین، باعث می‌شود تا بدانید که کدام ویژگی برای مشتریان جذاب‌تر به نظر می‌رسد؛ برای مثال، شاید تصمیم بگیرید برای کسانی که محصولات شما را می‌خرند یا از خدمات شما استفاده می‌کنند، نظرسنجی ارسال کنید تا اطلاعاتی را جمع‌آوری و به ایده‌ای دقیق از آن‌چه آن‌ها می‌خواهند، دست پیدا کنید.

۳. وجه تمایزها را گسترش دهید

این مرحله در استراتژی تمایز بسیار مهم است؛ بنابراین، باید مواردی را پیدا کنید که برند یا محصولات شما را متفاوت می‌سازند. هر تمایز شاید در ابتدا بسیار گسترده باشد، پس می‌توانید آن‌ها را یادداشت کنید و سپس زیرمجموعه‌های کوچک‌تری را ایجاد کنید که آن‌ها را محدود می‌سازند.

برخی از تمایزات معمول عبارت‌اند از:

  • قیمت؛
  • تصویر یا شهرت؛
  • ارتباط؛
  • سرویس؛
  • محصول؛
  • توزیع.

۴. داستان خود را تعریف کنید

این‌که داستان منحصربه‌فرد کسب‌وکار خود را تعریف می‌کنید، به طور خودکار به استراتژی تمایز شما کمک می‌کند، زیرا رقبای شما داستانی مانند داستان شما نخواهند داشت. مأموریت، چشم انداز و ارزش‌های خود را ارزیابی کنید و درباره‌ی آن‌چه شما را متمایز می‌کند یک داستان کلی بنویسید تا مخاطبان هدف شما را به مشتریان وفادار تبدیل کند. بهتر است داستان خود را استراتژی کاهش ریسک و افزایش سود در وب‌سایت شرکت منتشر کنید. می‌توانید از رسانه‌های اجتماعی برای گفت‌وگو با مشتریان خود استفاده کنید و محصولات را به آن‌ها معرفی کنید.

۵. تصویر تجاری خلق کنید

پس از کسب اطمینان از ارائه‌ی کیفیت بهتر، استراتژی خود را پیاده کنید و یک تصویر تجاری خَلق کنید. در صورت لزوم، سعی کنید خلاق باشید و برند جدیدی را خلق کنید تا توجه مشتریان هدف خود را جلب کنید.

مثال‌هایی از استراتژی تمایز

در این‌جا ۵ ویژگی تمایز‌دهنده را مثال می‌زنیم که شرکت‌ها و برندهای معروف از آن‌ها استفاده کرده‌اند، به وسیله‌ی آن‌ها ارزش برند خود را افزایش داده‌اند و از رقبای خود متمایز شده‌اند؛ این ویژگی‌ها عبارت‌اند از:

زمان ‌بندی بازار فارکس: ارزیابی استراتژی ‌های زمان ‌بندی بازار

ارزیابی استراتژی ‌های زمان ‌بندی بازار

بسیاری از افرادی که دانش دقیقی از بازارهای مالی ندارند، احتمالا به شما خواهند گفت که بازارها تصادفی هستند و به همین دلیل تلاش برای پیش ‌بینی قیمت هر نوع دارایی مالی بی‌ فایده است. از سوی دیگر، دیدگاه مخالفی وجود دارد که معتقد است با ابزارها و استراتژی ‌های مختلف زمان ‌بندی مناسب بازار، می‌توان تغییرات قیمت را پیش‌ بینی کرد. تمرکز این مقاله نیز بر روی ایده دسته دوم است و می‌خواهیم مزایا و معایب استراتژی زمان بندی بازار را بررسی کنیم.

مفهوم زمان بندی بازار چیست؟

زمان بندی بازار یک رویکرد استراتژیک نسبت به بازارهایی است که در آن یک سرمایه گذار یا تریدر به دنبال خرید یا فروش یک ابزار مالی بر اساس تغییرات قیمت پیش بینی شده در آینده است. افرادی که از مدل‌های زمان‌ بندی بازار استفاده می‌کنند معتقدند که بازارها دارای سطحی از پیش ‌بینی ‌پذیری از نظر تغییرات قیمت مورد انتظار هستند. این موضوع برخلاف فرضیه بازار کارآمد است که با نام EMH نیز شناخته می‌شود، که نشان می‌دهد حرکت‌های پیش روی قیمت در بازارهای مالی را نمی‌توان با هیچ سطح دقتی پیش‌بینی کرد و به این ترتیب، همه مدل‌های زمان‌بندی بازار سهام، کالا و فارکس معمولاً هیچ مزیت خاصی ندارند. طرفداران تئوری EMH معتقدند که بهترین اقدام برای فعالان بازار، خرید و نگه داشتن یک شاخص بازار یا ETF است.

در این مقاله بر درک بهتر زمان ‌بندی بازار و مزایا و معایب اجرای یک استراتژی مدیریت شده فعال تمرکز خواهیم کرد. زمان ‌بندی بازار می‌تواند به اشکال مختلف باشد و می‌تواند در طیف وسیعی از ابزارهای معاملاتی مالی پیاده‌ سازی شود. مدل ‌های زمان ‌بندی بازار به دنبال پیش ‌بینی حرکت‌های قیمت در آینده هستند و افرادی که مدل‌ های زمان‌ بندی بازار را اجرا می‌کنند، قاطعانه معتقدند که بازارها فرصت‌هایی را ارائه می‌کنند که در آن‌ها می‌توانند از رفتار قیمتی خاص سود ببرند.

اگر چه گروهی از تریدرها هستند که تمایل دارند از زمان بندی بازار برای پیش بینی طولانی مدت قیمت استفاده کنند؛ اما اکثر افراد تریدرهایی هستند که بر زمان ‌بندی بازار تمرکز می‌کنند و در معاملات نوسانی میان ‌مدت یا بازه‌‌های زمانی معاملات روزانه کوتاه‌ مدت شرکت دارند. یکی از دلایل این موضوع این است که در بلند مدت، رویدادهای کلان اقتصادی و فاندامنتال تمایل به هدایت بازار دارند؛ در حالی که در کوتاه مدت حرکات قیمتی بیشتری وجود دارد که می‌توان از آن بهره برداری کرد.

زمان‌ بندی بازار می‌تواند به‌ طور مداوم انجام شود، و حتی بهترین تایمرهای بازار نیز دوره‌هایی از افت را خواهند داشت که در آن استراتژی یا سیستم با شرایط فعلی بازار هماهنگ نیست.

مفهوم مهمی که تریدرها هنگام ساختن یک مدل زمان بندی بازار باید بدانند، مفهوم نقدینگی استراتژی کاهش ریسک و افزایش سود است. نقدینگی مفهومی است که در آن یک تریدر می‌تواند سفارشات خرید و فروش را با حداقل افت هزینه‌ اجرا کند. به عبارت دیگر، شما می‌خواهید روی ابزارهایی تمرکز کنید که حجم معاملات خوبی در بازار آنها وجود دارد. نقدینگی این امکان را به شما می‌دهد که معاملات را به شیوه‌ای کارآمد و با حداقل استراتژی کاهش ریسک و افزایش سود هزینه‌های معاملاتی انجام دهید.

مزایا

اکنون که درک بهتری از زمان ‌بندی بازار داریم، بیایید به برخی از مزایای اصلی استفاده از تکنیک زمان‌ بندی بازار بپردازیم.

پتانسیل سود بیشتر

یکی از جذابیت ‌های اولیه ساخت یک مدل زمان‌ بندی بازار این است که می‌تواند احتمال بدست آوردن سود بیشتر را فراهم کند. تریدرهایی که قادر به یافتن یک اج (edge) در یک استراتژی یا سیستم خاص هستند، می‌توانند تعداد معاملات خود را افزایش داده و سود بیشتری را از بازار استخراج کنند.

مناسب برای تریدرهای کوتاه مدت

زمان بندی بازار به ویژه برای تریدرهای کوتاه مدت مانند تریدرهای روزانه و تریدرهای نوسانی مناسب است. اغلب، فرصت‌های آربیتراژ کوتاه مدت را در نمودار قیمت پیدا خواهید کرد. تریدرهایی که به اندازه کافی زیرک هستند تا این موارد را تشخیص دهند، می‌توانند از این سناریوها سود زیادی کسب کنند.

استراتژی‌ های زمان ‌بندی بازار معاملات روزانه و استراتژی ‌های زمان‌ بندی بازار معاملات نوسانی وجود دارد که مبتنی بر الگوهای کندل استیک، الگوهای نمودار کلاسیک، الگوهای هارمونیک و بسیاری دیگر روش‌های مبتنی بر تکنیکال هستند. این الگوها در تمام بازه‌های زمانی ظاهر می‌شوند؛ اما در نمودارهای زمانی نسبتاً بالاتر مانند فریم‌های زمانی یک ساعته، دو و چهار ساعته تایم فریم ما قابل اعتمادتر هستند.

کنترل بیشتر روی پرتفوی معاملاتی

تایمرهای بازار تمایل به کنترل بیشتری بر انتخاب پرتفوی معاملاتی خود دارند. تریدرهای سهام که با استفاده از رویکرد زمان بندی بازار معامله می‌کنند، می‌توانند تنها سهامی را انتخاب کنند که بیشترین پتانسیل را نشان می‌دهند. علاوه بر این، یک سیستم زمان ‌بندی بازار به شما این امکان را می‌دهد تا بر اساس استراتژی یا مدل خاص خود، در زمان‌های مختلف دارایی‌های خود را از پرتفو معاملاتی خود وارد یا خارج کنید. به استراتژی کاهش ریسک و افزایش سود طور کلی، زمان‌ بندی بازار، انعطاف ‌پذیری و کنترل بیشتری را بر روی استراتژی‌های سرمایه‌ گذاری خرید و نگه‌ داری به تریدر می‌دهد.

کمک به کاهش ریسک

بدون شک، عنصر کلیدی موفقیت برای هر تریدری، توانایی آن‌ها در مهار و به حداقل رساندن ریسک است. اگر چه ما هرگز نمی‌توانیم با اطمینان کامل بدانیم که در آینده چه چیزی در انتظار ماست؛ اما می‌توان میزان قرار گرفتن در معرض ریسک را در بازار کنترل کرد.

معایب

معایب زمان بندی بازار

در قیمت قبلی برخی از مزایای استفاده از روش زمان ‌بندی بازار را مورد بحث قرار دادیم، اکنون به برخی از معایب آن نگاه می‌کنیم.

نیاز به زمان بیشتری برای مدیریت دارد

یکی از مزایای استراتژی خرید و نگه داری یک دارایی مالی این است که مدیریت آن به زمان بسیار کمی نیاز دارد. تریدهایی که زمان‌ بندی بازار را به ‌عنوان روش اصلی سرمایه‌ گذاری خود در نظر می‌گیرند، باید نقش بسیار فعال ‌تری در فرآیندهای تصمیم‌ گیری پیرامون پرتفوی خود داشته باشند.

افزایش هزینه های معاملاتی

با توجه به ماهیت ذاتی مدل‌های زمان‌ بندی بازار کوتاه‌ مدت، آنها در مقایسه با رویکردهای بازار خرید و نگه ‌داری منفعل‌تر و دارای هزینه‌های معاملاتی بالاتری هستند. این افزایش هزینه‌های معاملاتی می‌تواند به صورت هزینه‌های مستقیم و غیر مستقیم باشد.

در نتیجه، تایمرهای کوتاه مدت بازار باید مدتی را به آزمایش مجدد استراتژی‌های اختصاص دهند.

پیامدهای مالیاتی بیشتر

بیشتر تریدرها و سرمایه گذاران زمان بسیار کمی را صرف درک مفاهیم مالیاتی روش معاملاتی خود می‌کنند. به عنوان مثال، در داخل ایالات متحده، کد مالیاتی سود سرمایه را به دو دسته اصلی تقسیم می‌کند. اولین مورد سود سرمایه بلند مدت است که معمولاً با نرخ 15 تا 20 درصد مشمول مالیات می‌شود.

دومین مورد نرخ سود سرمایه کوتاه‌ مدت است که با نرخ مالیات بر درآمد عادی مشمول مالیات است و بر آن دسته از موقعیت‌هایی که کمتر از یک سال نگهداری می‌شوند اعمال می‌شود. برای اکثر سرمایه گذاران و تریدرها، نرخ مالیات بر درآمد معمولی معمولاً بسیار بیشتر از نرخ مالیات بر سود سرمایه بلند مدت است.

نمونه های موردی از استراتژی دیجیتال بانک ها

در این نوشته، چهار نمونه از اسناد استراتژی دیجیتال بانک‌های مطرح جهان که منتشر شده، مورد بررسی قرار می‌گیرد.

استراتژی تحول دیجیتال بانک میتسوبیشی ژاپن

این بانک طی این برنامه استراتژی دیجیتال خود، تلاش دارد تا سال ۲۰۲۳ میلادی به ۳۰۰ میلیارد ین سود خالص عملیاتی برسد که ۱۸۰ میلیارد آن سود ناخالص و ۱۲۰ میلیارد آن ناشی از کاهش هزینه‌ها خواهد بود. این برنامه چهار حوزه اصلی را تحت تاثیر قرار می‌دهد:

چهار حوزه اصلی برنامه استراتژی دیجیتال بانک میتسوبیشی ژاپن

شکل ۱. چهار حوزه اصلی برنامه استراتژی دیجیتال بانک میتسوبیشی ژاپن

این بانک چارچوب ساختاری ترویج تحول دیجیتال خود را این‌گونه اعلام می‌کند:

  • ایجاد کمیته تحول دیجیتال در سطح هیئت مدیره
  • ایجاد پست سازمانی مدیر ارشد دیجیتال ناظر بر واحدهای توسعه سیستم‌های فناوری اطلاعات، عملیات و بخش جدید تحول دیجیتال
  • بخش تحول دیجیتال در زیر مجموعه خود، بر یک آزمایشگاه نوآوری نظارت دارد.

این بانک در حال حاضر بر روی خدمات آنلاین برای مشتریان خاص، مشاوره آنلاین، پلتفرم‌های بانکداری شرکتی، شناسایی بیومتریک، بازاریابی دیجیتال، هوش مصنوعی و تحلیل کلان‌داده، استراتژی کاهش ریسک و افزایش سود دیجیتالی کردن فرآیندها، خودکارسازی روباتیک فرآیندها تمرکز کرده است. بعلاوه مهمترین فعالیت‌هایی که برای آینده برنامه‌ریزی شده است عبارتند از: ارز دیجیتال ریپل، ارز دیجیتال مخصوص بانک، بازنگری فرهنگ سازمانی، بانکداری باز، معماری فناوری اطلاعات مبتنی بر ابر.

برنامه تحول دیجیتال بانک در سه فاز بهبود کارایی و راحتی، کاهش هزینه و رشد سود است. بهبود کارایی از طریق بهبود تجربه مشتری و خودکارسازی عملیات ستاد انجام می‌شود، کاهش هزینه از طریق بازسازماندهی و یکپارچگی شبکه شعب و ترغیب مشتریان به استفاده از کانال‌های دیجیتال پیگیری می‌شود.

این بانک در راستای نوآوری باز، برنامه شتابدهی را اجرا می‌کند و با کسب‌وکارهای نوپا همکاری می‌نمایند. به‌علاوه دفاتری را در سیلیکون ولی و سنگاپور افتتاح کرده تا بر فناوری‌های نوظهور تسلط پیدا کند.

استراتژی تحول دیجیتال در بانک لویدز

بانک لویدز از سال ۲۰۱۰، به دنبال کاهش حجم فعالیت‌های غیراصلی و حضور بین‌المللی، کاهش هزینه و افزایش سرمایه‌گذاری استراتژیک خود بوده است. طی سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴، این بانک موفق شده ۵۰ تا ۷۰ درصد نیازهای ساده مشتریان استراتژی کاهش ریسک و افزایش سود را از طریق کانال‌های دیجیتال تامین کند و نزدیک یک میلیارد پوند در حوزه دیجیتال و برای ایجاد پلتفرم‌های خرد و تجاری، ارزش پیشنهادی جدید به مشتری و امنیت، سرمایه‌گذاری نماید.

افزایش فروش دیجیتال، دیجیتالی کردن سفر مشتری، و افزایش خدمات خویش‌محور و مشاوره از راه دور نیز جزئی از اهداف بانک بوده است. این بانک به دنبال هدف افزایش رضایت مشتری در کانال‌های مختلف، امکان دسترسی تمامی شعب را به یک پلتفرم دیجیتال امکان‌پذیر کرده و ۵۰% زمان حضور مشتری در شعبه را کاهش داده است. به دنبال ایجاد کارایی بیشتر، سه پلتفرم متفاوت با یک پلتفرم جایگزین شده است.

طی این سال‌ها اولویت‌های استراتژیک بانک ساده‌سازی، بازمهندسی فرآیندها و کاهش هزینه‌های تامین‌کننده بیرونی بوده است و در این راستا فرآیندها تا حد ممکن خودکار شده‌اند. افزایش سرمایه‌گذاری با هدف افزایش بهره‌وری صورت گرفته و پیش‌بینی می‌شود، تا سال ۲۰۱۷، یک میلیارد پوند صرفه‌جویی برای بانک به دنبال داشته باشد.

برنامه تحول دیجیتال بانک توسط مدیران ارشد فناوری و کسب‌وکار حمایت شده است و از توان تخصصی شرکت مشاوره مکنزی نیز در این مسیر استفاده شده است. شکل ۲، ساختار حکمرانی تحول دیجیتال بانک را نشان می‌دهد.

ساختار حکمرانی تحول دیجیتال بانک

بانک برای ارائه خدمات دیجیتال سریع‌تر، آزمایشگاه‌های تجربه مشتری بین واحدی را ایجاد می‌کند که توسط مدیر ارشد محصول اداره و هدایت می‌شود که مسئولیت سود و زیان را نیز همراه با طراحی و ارائه محصول بر عهده دارد. کارکنان حاضر در آزمایشگاه‌ها شامل متخصصان محصول، متخصص طراحی تجربه مشتری، متخصص فناوری دیجیتال، متخصص کسب‌وکار، متخصص ریسک، کارشناس حقوقی و کارشناس شعبه هستند.

واحد سازمانی دیجیتال بانک بر فعالیت‌های این آزمایشگاه‌ها نظارت دارد. بانک مطابق برنامه تحول خود بر روی جذب استعدادهای دیجیتال برای این واحد سازمانی دیجیتال سرمایه‌گذاری کرده است و دوره‌های هشت‌ماهه تا دوساله کارآموزی و کارورزی برای فارغ‌التحصیلان حوزه فناوری‌های دیجیتال برگزار می‌کند. همچنین این واحد به طور مستمر با نهادهای تحقیقاتی و فین‌تک‌ها و اکوسیستم نوآوری در ارتباط است.

برنامه توسعه کسب‌وکار بی‌ان‌پی پاریباس مبتنی بر تحول دیجیتال

برنامه توسعه کسب‌وکار ۲۰۱۷-۲۰۲۰ این بانک با هدف ساختن بانک آینده از طریق شتاب‌دهی بر تحول دیجیتال، ایجاد تجربه جدید مشتری و بهبود بهره‌وری عملیاتی شکل گرفته است. از طریق پنج حوزه بکارگیری سفر مشتری، ایجاد تمایز در نحوه کار، استفاده بهتر از داده برای خدمات‌دهی به مشتری تطبیق سیستم‌های اطلاعاتی و بهبود مدل عملیاتی، اجرایی می‌شود.

  • سفر مشتری: سفر مشتری جدید دیجیتالی شده، یکپارچه و شخصی، مدل‌های خدمات بهبود یافته، دیجیتالی‌سازی کانال‌های توزیع
  • بهبود مدل اجرایی: یکپارچه‌سازی و خودکارسازی فرایندها، ساده‌سازی سازماندهی، پلتفرم‌های مشترک و منبع‌یابی هوشمند
  • تطبیق سیستم‌های اطلاعاتی: تغییر سیستم‌های اطلاعاتی و بکارگیری فناوری‌های جدید، بهبود بهره‌وری فناوری اطلاعات، ترویج نوآوری
  • استفاده از داده برای ارائه خدمت بهتر به مشتری: افزایش قابلیت اعتماد داده، تقویت ذخیره، حفاظت و قابلیت‌های تحلیل داده، استفاده از فناوری‌های نوظهور (هوش مصنوعی، یادگیری ماشینی)
  • کار کردن متفاوت: فرآیندهای کاری چابک، دیجیتال و مشارکتی، فرهنگ مبتنی بر نوآوری، آموزش کارکنان

بر اساس گزارش سال ۲۰۱۶ در این بانک، ۷۷% شعب مجهز به ویدئوکنفرانس، ۸۳% مجهز به اینترنت بی‌سیم برای مشتریان و ۸۰% مجهز به ایستگاه‌های کاری دارای تبلت شده‌اند. این بانک بر روی اقدامات دیجیتال جدید سرمایه‌گذاری کرده است که شامل محصولات جدید و همچنین آزمایشگاه‌های فناوری است.

دستورالعمل استراتژیک بانک اسکوتیا

ابعاد استراتژی تحول دیجیتال بانک اسکوتیا در سال ۲۰۱۷ بر مبنای ابعاد شکل ۳ ارائه شده است:

ابعاد استراتژی دیجیتال بانک اسکوتیا

شکل ۳. ابعاد استراتژی دیجیتال بانک اسکوتیا

این بانک اعلام کرده که بهره‌وری عملیاتی در پنج حوزه عملیات و فرآیندهای هم‌راستا، افزایش فعالیت مشتریان از طریق کانال‌های دیجیتال، استفاده از ظرفیت سازمان، کاهش هزینه‌های ساختاری و توسعه فناوری‌های جدید، اجرایی خواهد شد. همچنین ایجاد هم‌راستایی به معنای رهبری از بالا، هدایت توسط کسب‌وکار و متمرکز بر مشتری، و نوآوری مبتنی بر ارتباطات بیرونی، تعریف شده است. ابعاد تحول فرهنگی شامل مشتری‌مداری، ارزیابی مبتنی بر عملکرد، استعداد دیجیتال و توسعه چابک مشارکتی در نظر گرفته شده است. چشم‌انداز دیجیتال میان‌مدت این بانک با اهداف ذیل تعریف شده است:

تجربه مشتری (رهبر در پنج بازار)

پذیرش دیجیتال مشتریان (حداقل ۷۰%)

فروش خرد دیجیتال (حداقل ۵۰%)

تراکنش‌های مالی شعبه (کمتر از ۱۰%)

محور تجربه مشتری این بانک در شکل ۴ تعریف شده است:

محور تجربه مشتری

شکل ۴. ساخت تجربه مشتری در بانک اسکوتیا

این بانک اعلام کرده که از طریق گوش دادن و پاسخ به مشتری، جذب رهبری و استعداد، بازطراحی تجربه مشتری، نوآوری، کاهش ساختار هزینه‌ای، و تحول فرهنگی درصدد تبدیل شدن به رهبر دیجیتال در بازار کشورهای پرو، شیلی، مکزیک، کلمبیا و کانادا است.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا