اشباع بازار چیست؟

بهترین محصول برای فروش اینترنتی چیست؟ معرفی ۸ محصول مناسب فروش در اینترنت
مدل و نوع خرید کردن امروزه کمی در مقایسه با سالهای گذشته تغییر کرده است. ترافیک، پر مشغله بودن افراد و … باعث شده تا بیشتر مردم به سمت خرید اینترنتی روی بیاورند. بسیاری از افراد ترجیح میدهند به جای اینکه برای خرید لباس، ساعت و … در ترافیک خیابانهای شهر بمانند یا به دنبال جای پارک ماشین باشند، خرید خود را به صورت اینترنتی ثبت کنند و کالای مورد نظر خودشان را درب منزل تحویل بگیرند.
وبسایتها، پیجهای اینستاگرام و … ویترین فروشگاههای اینترنتی هستند. به راحتی میتوانید تنها با بازدید از وب سایت یا پیج، کالای مورد نظر خود را با تمام مشخصات مشاهده کنید.
در این مقاله قصد داریم تا شما را با بهترین محصول برای فروش اینترنتی آشنا کنیم.
نکات مهم در انتخاب بهترین محصول برای فروش اینترنتی
زمانی که قصد انتخاب یک محصول برای فروش اینترنتی را دارید در حین انتخاب محصول باید به چند نکته مهم توجه داشته باشید. توجه به این نکات علاوه بر اینکه روی بازده و فروش اینترنتی تاثیرگذار خواهد بود میتواند محصول را به بهترین محصول برای فروش اینترنتی تبدیل کند. این نکات مهم عبارتند از:
- علاقه به محصول
اگر قصد ارائه محصولی را دارید در گام اول باید، خودتان به محصول علاقه داشته باشید. زمانی که خودتان محصول را دوست داشته باشید در راستای گسترش و توسعه آن نهایت تلاشتان را انجام خواهید داد. - شناخت کامل محصول
سعی کنید محصولی که قصد ارائه و فروش آن را دارید، بشناسید. شناخت کامل محصول میتواند این امکان را به شما بدهد که بهتر و جامعتر محصول را عرضه کنید. - محصول خاص و تک
برای اینکه میزان فروش یک محصول بالا برود باید محصولی را انتخاب کنید که خاص و تک باشد. نباید محصول انتخاب شده در بازار اشباع شده باشد. هرچه محصول مورد نظر جدیدتر باشد به همان اندازه هم میزان فروش بالاتری خواهد داشت.
سوالات مهم در حین انتخاب بهترین محصول برای فروش اینترنتی
آیا این محصول به راحتی تامین میشود؟
بهتر است محصولی را برای فروش اینترنتی انتخاب کنید که به راحتی بتوانید آن را تامین کنید. معمولا فروش محصولاتی که فصلی هستند میتوانند این مشکل را داشته باشند. محصولات فصلی تنها در فصلهای مشخصی وجود دارند، درصورتی که خارج از فصل محصول ثبت سفارشی انجام شود با مشکل مواجه خواهید شد.
آیا این محصول بازار رقابت خوبی دارد؟
بازار رقابت برای هر محصولی میتواند زمینه رشد و توسعهی بیشتر آن محصول را ممکن کند. بازار رقابتی در کنار معایبی که دارد میتواند مزایای بسیار زیادی برای محصول به همراه داشته باشد.
آیا این محصول محدودیت و ممنوعیت خاصی دارد؟
سعی کنید محصولی را انتخاب کنید که محدودیت و ممنوعیتها تاثیر خاصی روی آن نداشته باشند.
آیا در بین مردم متقاضی دارد؟
این مورد میتواند سرنوشت و میزان درآمد از محصول مورد نظر را مشخص کند. اگر محصولی را به بازار ارائه کنید که در بین مردم طرفدار نداشته باشد میتواند باعث شکست عرضه محصول در بازار شود. پس قبل از عرضه محصول حتما تمام جوانب آن را بررسی کنید.
دستهبندی بهترین محصول برای فروش اینترنتی
در ادامه با بهترین و پرطرفدارترین محصولات برای فروش اینترنتی آشنا خواهید شد:
۱- محصولات آرایشی و بهداشتی
یکی از پرفروشترین محصولات که بیشتر مورد توجه خانمها بوده، محصولات آرایشی و بهداشتی است. معمولا کالاهایی که از یک برند معتبر داخلی یا خارجی باشند و ضمانت اصالت کالا داشته باشند، میتوانند در دستهبندی بهترین محصول برای فروش اینترنتی قرار بگیرند. در حال حاضر این محصول در کشور میتواند یکی از پرفروشترین و بهترین محصولات اینترنتی باشد.
خرید در کف (Buy the Dip)
صرف نظر از اینکه مشغول معامله کدام دارایی هستید، در هر نموداری الگوها و موج های تکرار شونده در بازه های زمانی مختلف وجود دارد. سناریو ها و استراتژی های متعددی وجود دارند که شما می توانید با استفاده از آن ها در حرکات قیمتی بازار سود کسب کنید. یکی از این استراتژی ها خرید در کف یا buy the dip است. وقتی قیمت در یک موج نزولی افتاده باشد، معمولاً یک نقطه وجود دارد که بالاخره روندش معکوس می شود. این نقطه می تواند به عنوان نقطه ورودی استفاده شود. در ادامه با بررسی دقیق این استراتژی و فرصت هایی که برای کسب سود برای تریدر ها ایجاد می کند، با ما همراه باشید.
buy the dip در ارزهای دیجیتال یعنی چه؟
یک استراتژی سرمایه گذاری ساده و کاربردی در بازار معاملات و سرمایه گذاری ارزهای دیجیتال می تواند “buy the dips” باشد. خرید در کف ها بدان معنا نیست که در حالی که قیمت دارایی کاهش می یابد وارد بازار شوید و تمام سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی کنید،به این معنی است که با پایین آمدن قیمت به صورت تدریجی یا پس از اثبات قیمت خرید کنید.
استفاده از این استراتژی در بازار گاوی یا بازار راکد، جایی که روند اشباع بازار چیست؟ کلی صعودی است و یا بازار بدون روند است ، بسیار کم ریسک تر است (در مقایسه با بازار خرسی که روند کلی نزولی است).
استراتژی خرید در کف ها شامل موارد زیر می باشد:
- با پایین آمدن قیمت ، به صورت پله ای خرید کنید. یک موقعیت میانگین ایجاد کنید و با کاهش بیشتر قیمت ، اقدام به خرید بیشتر نمایید.
- صبر کنید تا قیمت ثابت شود و حتی نشانه هایی از بهبودی نشان دهد و در آن مرحله خرید کنید.
- سفارشات خرید را با قیمت پایین تنظیم کنید و بگذارید که سفارشات شما انجام شود. باز کردن سفارشات خرید قبل از سطح حمایت ، دیوارهای خرید و سطوح حمایتی روانشناختی، یک استراتژی خوب است (زیرا قیمت ها معمولاً حداقل یک افزایش سریع از این سطح ها دارند).
در این استراتژی می توان در افت های بزرگ (زمانی که قیمت کاملاً پایین تر از حد متوسط است) و یا در افت های کوچک(زمانی که قیمت از هر سطحی که داشته کمی پایین تر آمده است) دارایی را خریداری کرد. با این کار ، سرمایه گذاران امیدوارند که از افزایش بالقوه قیمت در آینده سود ببرند و دارایی های خود را در اوج بازار بفروشند که به آن “sell the tops” گفته می شود.
خرید در کف یعنی پس از کاهش ارزش دارایی ، اقدام به خرید آن نمایید. در بازار ارزهای دیجیتال، از “buy the dips” برای توصیف فرصت سرمایه گذاری در یک توکن یا کوین استفاده می شود که کاهش قیمت کوتاه مدت یا بلند مدت داشته است.
خرید می تواند به منظور فروش و سود سریع با افزایش مجدد قیمت باشد و یا با هدف هولد کردن و نگه داشتن دارایی در بازه زمانی بلند مدت برای دریافت سود های بیشتر صورت گیرد. در همه این حالت ها، مفهوم استراتژی یکسان است و هدف آن این است که در هنگام تحکیم یا اصلاح قیمت ، دارایی با قیمت کمتری خریداری شود.
اگرچه خرید هنگام قدرت و روند افزایشی قیمت یک دارایی منطقی تر است، اما حتی در بازار گاوی و صعودی نیز اغلب روش بهتر برای خرید این است که صبر کنید قیمت اصلاح کوتاهی داشته باشد و در اصلاح دارایی را خریداری کنید تا با خرید در زمانی که بسیاری دیگر از مردم در بازار برای خرید عجله می کنند خود را در معرض ریسک فروش با قیمت کمتر قرار ندهید. به عبارت دیگر خرید در اوج قیمت به هیچ عنوان منطقی نیست، حتی اگر روند کلی بازار صعودی باشد.
در ساده ترین حالت، این استراتژی شامل خرید زمانی است که قیمت پایین تر از بالاترین قیمت و اوج خود باشد. در پیچیده ترین حالت، شامل مطالعه نمودارها، توجه به میانگین متحرک کوتاه مدت و بلند مدت در مقیاس های زمانی مختلف، شناسایی سطوح حمایتی تاریخی ، دیوار های فروش و نردبان های خرید و قرار دادن ابزار هایی مثل استاپ لاس یا اشباع بازار چیست؟ اشباع بازار چیست؟ توقف است.
در واقع این سطح مهارت شما به عنوان یک تریدر یا سرمایه گذار است که تعیین می کند از این استراتژی در چه سطحی استفاده کنید، با این حال ، مفهوم به طور کلی یکسان است.
انواع کف یا دیپ در نمودار ارزهای دیجیتال
در نمودار های قیمتی ارزهای دیجیتال، کف ها یا دیپ های مختلفی ممکن است اتفاق بیفتند. در بازه های زمانی کوتاه مدت ممکن است تعداد زیادی از افت های کوچک را مشاهده کنیم ، و سپس هر چند هفته یا چند ماه نمودار قیمت تمایل به ایجاد یک کف عمیق تر داشته باشد که معمولا به آن “اصلاح” یا “سقوط” گفته می شود.
بسته به استراتژی سرمایه گذاری شما ، خرید و یا ورود به بازار هر دو افت کوچک یا بزرگ می تواند منطقی باشد. به عنوان مثال اگر معامله گر رنج هستید، افت های کوچک برای خرید مناسب هستند، ولی اگر یک سرمایه گذار بلند مدت هستید، افت های بزرگتر می تواند برای ایجاد موقعیت های لانگ و یا خرید و هولد طولانی مدت سودآور تر باشند.
نکته مهم در مواجهه با کف های قیمتی در بازار این است که بفهمید چرا این دیپ ها اتفاق افتاده اند؟ آیا افت به دلیل شایعاتی که احتمالاً تأثیر موقتی دارند ، رخ داده است؟ آیا ارز دیجیتال در شرایط اشباع خرید قرار داشته و اکنون برای به مدتی زمان برای استراحت طی یک روند صعودی نیاز دارد؟ آیا ارز برای بار دوم در شکست بالاترین قیمت یا ATH خود شکست خورده است و اکنون احتمالاً به سمت یک اصلاح طولانی مدت تمایل دارد؟
پس از اینکه جواب این سوال ها پیدا کردید و دلیل اصلی کف سازی قیمت را درک کردید می توانید به درستی درباره خرید در کف ها تصمیم گیری کنید.
در طول تمام این مراحل خبرها را زیر نظر بگیرید. خبرهای بد می توانند باعث تعمیق اصلاح شوند و خبرهای خوب می توانند منجر به یک چرخش سریع و شکل گیری یک روند صعودی شوند. به عنوان مثال ممکن است برخی از تریدر ها برای خرید در اصلاحات منتظر ظاهر شدن علائم بهبودی قیمت و شروع روند صعودی باشند و یک خبر خوب ناگهان باعث رشد قابل توجه قیمت شود و فرصت خرید در قیمت های کف را از تریدر بگیرد.
گاهی اوقات ارزهای دیجیتال می توانند در چند لحظه پس از یک اصلاح شدید، افزایش قیمت قابل توجهی داشته باشند. این در واقع ناشی از ماهیت پر نوسان و بی ثبات بازار ارزهای دیجیتال است.
جمع بندی
مهم ترین چیزی که که درباره استراتژی خرید در کف ها باید در نظر داشته باشید این است که مطمئناً زمان بندی دقیق افت ها و کف سازی نمودار قیمتی یک ارز دیجیتال تقریبا غیر ممکن است. به همین دلیل برخی از تریدر ها و سرمایه گذاران تازه کار ممکن است در انتظار کف های عمیق تر فرصت های کسب سود خود را از دست بدهند.
نکته دیگر این است که استفاده از استراتژی خرید در کف ها در بازار خرسی که روند کلی و طولانی مدت آن نزولی است ممکن است شامل ریسک های بالایی باشد. ولی در بازار گاوی می توانید در اصلاحات کوتاه قیمت اقدام به خرید ارز دیجیتال مورد نظر خود نمایید و با از سرگیری روند نزولی سود کسب کنید.
در انتها ، روش های مختلفی برای به کارگیری استراتژی خرید در کف ها وجود دارد. با این حال، تمام نسخه های این استراتژی بر خرید در زمان فروش دیگران و با قیمت پایین تمرکز دارند. این بدان معناست که فرد باید از کمی منطق غیر شهودی استفاده کند و با برخی احساسات مبارزه کند. به طور خاص، باید:
آموزش کار با اندیکاتور ویلیامز (Williams %R)
آموزش کار با اندیکاتور ویلیامز که یک اندیکاتور تکانه ای است کمک می کند بدانید چه وقت ممکن است یک سهم در بازار بورس، بیش از حد خریده یا فروخته شود. اندیکاتور ویلیامز R% یا شاخص دامنه درصد ویلیامز (Williams %R) نشان میدهد، آخرین قیمت بسته شده نسبت با بالاترین و پایین ترین قیمت های یک دوره زمانی مشخص، کجا قرار دارد و به عنوان یک نوسانگر شناخته می شود.
همچنین در تحلیل تکنیکال بازار بورس اندیکاتور ویلیامز از نظر اندازه گیری قدرت روند فعلی، لرزش هایی شبیه RSI دارد؛ اما درحالیکه RSI برای تعیین قدرت روند از رقم نقطه میانی یعنی ( 50 )، استفاده میکند، معامله گران از دو حد 20- و اشباع بازار چیست؟ 80- در شاخص ویلیامز R% استفاده می کنند این شاخص را میتوان به عنوان نسخه کمتر محبوب و بیشتر حساس یک شاخص تصادفی در بورس قلمداد نمود.
در این مقاله آموزش کار با اندیکاتور ویلیامز R% را برای شما ارائه خواهیم داد. امیدواریم این آموزش، مفید و راهگشا در معاملات شما در بازار بورس باشد.
اندیکاتور ویلیامز R% چیست؟
برای آموزش کار با اندیکاتور ویلیامز R%، خوب است بدانیم این اندیکاتور که به عنوان دامنه درصد ویلیامز هم شناخته میشود، نوعی شاخص و اندیکاتور تکانه ای است که بین 0 تا 100-، حرکت میکند و سطوح خرید و فروش بیش از حد (اشباع فروش و اشباع خرید) را میسنجد. از این اندیکاتور درتحلیل تکنیکال همچنین برای تشخیص نقاط ورود و خروج به بازار نیز، استفاده می شود.
اندیکاتور ویلیامز R% شباهت بسیار زیادی به نوسانگر تصادفی (Stochastic) دارد و در واقع به همان شیوه هم مورد استفاده قرار می گیرد. این اندیکاتور که توسط لری ویلیامز (Larry Williams) ساخته اشباع بازار چیست؟ شده است، قیمت بسته شده و نهایی یک سهم در بازار بورس را با محدوده بسیار پایین در طول یک دوره خاص (به طور معمول 14روزه) میسنجد. برای اینکه نشان داده شود این اندیکاتور به صورت سر و ته است، از یک نماد منفی قبل از مقادیر استفاده میشود (برای مثال 30-). معامله گران بازار بورس در هنگام تحلیل تکنیکال باید این علامت منفی را نادیده بگیرند.
پیشنهاد می کنم مقاله آموزش کار با اندیکاتور باند بولینگر (bollinger band) را مطالعه کنید
فرمول محاسبه اندیکاتور ویلیامز R% عبارت است از:
برای آموزش کار با اندیکاتور ویلیامز R% و تحلیل تکنیکال بر اساس آن، دانستن فرمول محاسبه آن ضروری است.
ویلیامز R% =((H – C)/(H – L))
در فرمول، مقادیر به کار رفته برابر هستند با:
C، آخرین قیمت بسته شده
L، پایین ترین قیمت در یک دورۀ زمانی ارائه داده شده
H، بالاترین قیمت در یک دورۀ زمانی ارائه داده شده
پیشنهاد می کنم مقاله آموزش کار با اندیکاتور MFI را مطالعه کنید
چگونه اندیکاتور ویلیامز R% را محاسبه کنیم؟
برای آموزش کار با اندیکاتور ویلیامز R% نخستین گام این است که یاد بگیریم چه طور آن را محاسبه کنیم. همچنین به یاد داشته باشید که اندیکاتور ویلیامز R% بر پایه قیمت، و به طور معمول در طول 14 دوره گذشته، محاسبه میشود و در تحلیل تکنیکال بازار بورس مورد استفاده قرار میگیرد.
- بالاترین و پایین ترین رقم را برای هر دوره و برای 14 دوره، ضبط کنید.
- در دوره چهاردهم، قیمت فعلی، بالاترین قیمت و پایینترین قیمت را یادداشت کنید. حال میتوانید تمام متغیرهای فرمول محاسبه اندیکاتور ویلیامز R% را جایگذاری کنید.
- در طول دوره پانزدهم، قیمت فعلی، بالاترین قیمت و پایین ترین قیمت را یادداشت کنید. اما فقط برای 14 دوره گذشته (نه 15 دوره گذشته). مقدار جدید اندیکاتور ویلیامز R% را محاسبه کنید.
- با پایان هر دوره، مقدار جدید شاخص ویلیامز R% را فقط با استفاده از داده های 14 دوره گذشته در بورس، حساب کنید.
با آموزش کار با اندیکاتور ویلیامز R% چه چیزی درباره تحلیل تکنیکال معاملات بازار بورس در مییابیم؟
چیزی که در نهایت در آموزش کار با اندیکاتور ویلیامز R%، مهم است این است که این شاخص چه چیزی به ما میگوید. در واقع بر اساس نمودارهای آن ما چه رهیافت هایی در معاملات بازار بورس، پیدا خواهیم کرد و چگونه نمودارها را تحلیل کنیم؟!
این اندیکاتور جایی که قیمت فعلی نزدیک به بیشینه قیمت در سراسر 14 دوره گذشته (یا هر تعدادی که برای بازه دوره انتخاب شود) است، را به معامله گر بازار بورس نشان می دهد.
زمانی که این شاخص بین 20- و 0 قرار گیرد، قیمت سقف خرید یا نزدیک به بالاترین محدوده قیمت اخیرش است. پس هنگامی که اندیکاتور بین 80- و 100- قرار دارد، قیمت سقف فروش یا دور از بالاترین محدوده اخیرش است.
در طول یک روند صعودی، معامله گران میتوانند منتظر بمانند تا اندیکاتور به زیر 80- حرکت کند. زمانی که قیمت شروع به بالا رفتن میکند و اندیکاتور به بالای 80- برمیگردد، این میتواند سیگنالی باشد برای اینکه روند صعودی قیمت دوباره از سر گرفته شده است.
از همین شیوه میتوان برای یافتن معاملات کوتاه در یک روند نزولی، استفاده کرد. هنگامی که اندیکاتور به بالای 20- میرود، مراقب باشید زیرا اگر شروع سقوط قیمت همراه با بازگشت شاخص ویلیامز R% به زیر 20- باشد، این سیگنالی برای تمدیدی بالقوه از روند نزولی در بازار بورس است.
نکته:
معامله گران بوری همچنین میتوانند شکست های تکانه را نظارت کنند. در طول یک روند صعودی قوی، قیمت غالبا به 20- یا بالای آن میرسد. اگر شاخص، سقوط کند و سپس نتواند قبل از سقوط دوباره به بالای 20- برگردد، این سیگنالی است در این جهت که تکانه قیمتی رو به بالا، با مشکل رو به رو است و میتواند افت قیمت بزرگتری را به دنبال خود داشته باشد.
همین شیوه درباره روند نزولی اشباع بازار چیست؟ نیز صادق است. اغلب نقطه 80- یا پایینتر، حاصل میشود. هنگامی که اندیکاتور قبل از حرکت در سطوح بالاتر دیگر نتواند به آن سطح پایین برسد، میتواند نشان دهد که قیمت بالاتر میرود.
پیشنهاد می کنم مقاله کاربردی آموزش کار با اندیکاتور فیبوناچی در بورس را مطالعه نمایید
مانند تمام شاخصهای متمرکز بر اشباع خرید و فروش، بهتر است قبل از ثبت کردن معاملات خود، منتظر تغییر جهت علامت قیمت باشید. به عنوان مثال اگر اندیکاتور اشباع خرید و فروش، یک موقعیت خرید بیش از حد (اشباع خرید) را نشان میدهد، عاقلانه است که قبل از فروش سهم در بازار بورس، منتظر کاهش قیمت سهم مورد نظر باشید.
یک نمود و عارضه جالب توجه از اندیکاتور محدوده درصد ویلیامز، توانایی عجیب و غریب آن در پیش بینی تغییر بازگشتی قیمت در بازار بورس است. این اندیکاتور تقریبا همیشه چند روز قبل از اوج گرفتن و کاهش قیمت سک سهم یک اوج و کاهش قیمت را نمایش میدهد. از این رو آموزش کار با اندیکاتور ویلیامز R% به شدت در شناسایی روندهای یک سهم و معاملات موفق بر اساس آن در تحلیل تکنیکال بازار بورس، موثر است.
تفاوت میان اندیکاتور ویلیامز R% و نوسانگر تصادفی سریع
در راستای آموزش کار با اندیکاتور ویلیامز اشاره به شباهت آن با شاخص تصادفی، مفید خواهد بود. دو شاخص تصادفی و ویلیامز R% از فرمول یکسانی برای تعیین مکان نسبی یک سهم در بازار بورس استفاده میکنند. با این تفاوت که شاخص تصادفی، با استفاده از کمترین قیمت در یک بازه زمانی، مکان نسبی را به شما نشان میدهد. درحالیکه شاخص ویلیامز R% از بالاترین قیمت برای تعیین موقعیت قیمت نهایی استفاده میکند.
اندیکاتور ویلیامز R% سطح نهایی یک سهم در بازار بورس را در مقابل بالاترین قیمت برای دوره بازگشت، بررسی می کند. متقابلا، نوسانگر تصادفی سریع که بین 0 و 100 حرکت میکند، یک رقم نهایی بازار را در رابطه با پایین ترین رقم نشان می دهد. اندیکاتور ویلیامز R% با ضرب کردن در 100- این مورد را تصحیح میکند. شاخص ویلیامز R% و نوسانگر تصادفی سریع، در نهایت اندیکاتوری تقریبا یکسان هستند. تنها تفاوت این دو شاخص، در نحوه مقیاس گذاری این شاخص ها است. در واقع اگر شما خط R% را معکوس کنید، دقیقا همان خط شاخص تصادفی K% را خواهید داشت.
پیشنهاد می کنم مقاله کاربردی آموزش کار با اندیکاتور MACD را مشاهده کنید
تعیین قدرت روند با استفاده از اندیکاتور ویلیامز R%
حساسیت اندیکاتور ویلیامز R% نسبت به قیمتهای بی ثبات در بورس، زمانی مفید است که شما مایل هستید بدانید آیا قیمتها روند صعودی خود را حفظ میکنند یا همچنان نزولی هستند؟!
در نمودار روزانه زیر، شما میتوانید ببینید که این جفت ارز سعی در افزایش روند صعودی خود، داشت؛ اما نتوانست به قیمت جدید و بالاترین R% دست یابد.
این بدان معنی است که قیمتها به سرعتی که در اوج محدوده خویش قرار گرفته اند نمیرسند و ممکن است شتاب صعودی، در حال به پایان رسیدن باشد.
پیشنهاد می کنم مقاله مدیریت ریسک و سرمایه در بازارهای مالی را مطالعه کنید
محدودیتهای استفاده از اندیکاتور ویلیامز R%
در بحث آموزش کار با اندیکاتور ویلیامز R%، لازم است که به محدودیتهای این اندیکاتور در بازار بورس نیز اشاره شود. نمایش اشباع خرید و اشباع فروش بر این اندیکاتور، به این معنا نیست که یک برگشت رخ خواهد داد. ظاهر شدن اشباع خرید در واقع به تایید یک روند صعودی کمک میکند. چرا که یک روند صعودی قوی، باید به طور منظم، قیمتهایی را ببیند که به سمت بالاترین رقم های قبلی (که اندیکاتور آنها را محاسبه میکند) برود یا از آنها گذر کند.
این اندیکاتور همچنین میتواند واکنشی باشد؛ به این معنا که میتواند سیگنال های کاذب زیادی در بازار بورس بدهد. برای مثال، این شاخص ممکن است در قلمرو اشباع فروش باشد و شروع کند به بالاتر رفتن، اما قیمت نتواند این کار را انجام دهد (افزایش یابد). این امر به این دلیل اتفاق میافتد که اشباع بازار چیست؟ اندیکاتور صرفا 14 دوره گذشته را بررسی میکند. با گذشت دوره ها، قیمت فعلی بسته به فراز و نشیبها در طی دوره های پشت سر گذاشته شده، تغییر میکند؛ حتی اگر قیمت ها واقعا جا به جا نشده باشد.
پیشنهاد می کنم حتما مقاله پول هوشمند در بورس چیست؟ را مطالعه نمایید
تمرین در برنامه شبیه ساز Risk Free
Risk Free، یک برنامه شبیه ساز بازار بورس است. این برنامه رایگان است و برای کسانی که تازه کار هستند و از مهارت کافی برخوردار نیستند، فضای خوبی است تا با پول مجازی معامله کنند و مطمئن شوند به درستی آموزش کار با اندیکاتور ویلیامز R% را دیده اند و میتوانند بر اساس این اندیکاتور، تحلیل تکنیکال بازار بورس را به درستی انجام دهند. با کمک این برنامه استراتژی های معاملاتی را تمرین کنید و پس از کسب مهارت کافی، وارد بازار بورس شوید. این گونه میتوانید سرمایه واقعی خود را از خطر تضرر در بازار بورس، در امان نگاه دارید.
خلاصه روشهای کلیدی در آموزش کار با اندیکاتور ویلیامز R%
- اندیکاتور ویلیامز R% بین 0 تا 100 حرکت میکند.
- اگر اندیکاتور عددی بالای 20- را نشان دهد، به معنای اشباع خرید است.
- اگر اندیکاتور عددی زیر 80- را نشان دهد، به معنای اشباع فروش خواهد بود.
- نمایش اشباع خرید یا اشباع فروش به این معنا نیست که قیمت معکوس خواهد شد. اشباع خرید صرفا به این معنا است که قیمت نزدیک به بالاترین محدوده اخیر خود است و اشباع فروش بدین معنا است که قیمت در انتهای پایینتر از محدوده اخیر خود قرار دارد.
- اندیکاتور ویلیامز R% میتواند برای صدور سیگنال در بورس و زمانی که قیمت و اندیکاتور به خارج از قلمرو اشباع خرید یا اشباع فروش حرکت میکند، استفاده شود.
اصطلاحات مرتبط در آموزش کار با اندیکاتور ویلیامز R%
- نوسانگر تصادفی: یک نوسانگر تصادفی (stochastic oscillator) توسط تحلیلگران بازار بورس، برای سنجش تکانه (شتاب) بر اساس تاریخچه قیمت یک سهم، مورد استفاده قرار میگیرد.
- نوسانگر RSI یا StochRSI: نوسانگر RSI یک اندیکاتور تحلیل تکنیکال است که با استفاده از اعمال کردن فرمول نوسانگر تصادفی بر روی مجموعه ای از مقادیر شاخص قدرت نسبی (RSI)، ایجاد میشود. عملکرد اصلی و اولیه آن، شناسایی شرایط اشباع خرید و اشباع فروش است.
- شاخص جریان پول (MFI): شاخص جریان پول یا همان MFI، یک ابزار تجاری است که داده های قیمت و حجم را ترکیب میکند. این شاخص میتواند برای تولید سیگنال بر اساس سطوح اشباع خرید و اشباع فروش و همچنین واگرایی، استفاده شود.
- شاخص تصادفی Worden: اندیکاتور تصادفی Worden، رتبه درصدی آخرین قیمت نهایی را در مقایسه با سایر مقادیر نهایی در دوره بازگشت، ترسیم میکند.
- شاخص تکانه پویا (Dynamic Momentum Index): برای اینکه با بررسی تحلیل تکنیکال یک سهم، بفهمیم سهم مورد نظر بیش از حد خریداری شده یا بیش از حد فروخته شده است، از شاخص تکانه پویا (DMI)، استفاده میشود. این شاخص همچنین برای صدور سیگنال های خرید و فروش در بازارهای پرطرفدار یا بازارهای وسیع، مورد استفاده قرار می گیرد.
- شاخص نوسانگر نهایی (Ultimate Oscillator): نوسانگر نهایی یک اندیکاتور فنی است که توسط لری ویلیام برای سنجش تکانه قیمت یک سهم در میان بازه های زمانی متعدد، توسعه یافت. این شاخص، سیگنال های خرید و فروش بر اساس واگرایی، تولید میکند.
پیشنهاد ثروت آفرین : فیلتر پول هوشمند
نتیجه گیری
امیدوارم این مقاله در آموزش کار با اندیکاتور ویلیامز R% در بازار بورس مفید و موثر بوده باشد و شما توانسته باشید که از طریق آن، به نحو مطلوبی نحوه کار با این اندیکاتور را یاد گرفته باشید. به نظر شما، این اندیکاتور نسبت به سایر اندیکاتورهای آموزش داده شده، چه مزایا و معایبی دارد و در نهایت آیا در رده شاخص های مورد استفاده شما در تحلیل تکنیکال روندهای بازار قرار میگیرد
برای یادگیری و آموزش کار با اندیکاتور ویلیامز R% باید یاد بگیریم چه طور از این اندیکاتور در تحلیل تکنیکال بازار بورس استفاده کنید. تکته مهم اینکه باید توجه داشت که اندیکاتور ویلیامز R% معمولا بر اساس قیمت 14 روز گذشته محاسبه میشود.
امیدواریم از مقاله آموزش کار با اندیکاتور ویلیامز در بورس استفاده کرده باشید. خوشحال می شویم نظر خود را با خوانندگان وبسایت ثروت آفرین به اشتراک بگذارید.
اندیکاتور RSI
اندیکاتور RSI یکی از محبوبترین اندیکاتورهایی است که معاملهگران از آن استفاده میکنند. این اندیکاتور از خانواده «مومنتوم» است. در این مقاله از اینوست یار، بهطور اختصاصی دربارهٔ این اندیکاتور و کاربردهای آن توضیح دادهایم. برای یادگیری بیشتر درباره این اندیکاتور با اینوست یار همراه باشید.
اندیکاتور RSI چیست ؟
اندیکاتور RSI که مخفف Relative Strength Index می باشد، یک اسیلاتور مبتنی بر مومنتوم است که مقدار تغییرات قیمتی اخیر یک سهم را برای تعیین مناطق اشباع خریدوفروش اندازهگیری میکند. RSI بهعنوان یک اسیلاتور نمایش داده میشود (یک نمودار خطی که بین دو نقطهٔ کمینه و بیشینه حرکت میکند) و مقادیری بین ۰ تا ۱۰۰ را نشان میدهد. این اندیکاتور را در اصل «ولز وایلدر» طراحی و آن را در کتاب «مفاهیم نوین در سیستمهای معاملاتی با رویکرد تحلیل تکنیکال» معرفی کرد.
تفسیر کلاسیک و کاربرد RSI به این صورت است که مقادیر بزرگتر از ۷۰ نشاندهندهٔ ورود سهم به منطقهی اشباع خرید است و ممکن است آمادهٔ ورود به یک روند بازگشتی یا شروع پولبک اصلاحی در قیمت خود باشد. مقادیر کمتر از ۲۰ نشاندهندهٔ ورود به منطقهٔ اشباع فروش است.
نکات کلیدی
- RSI یک اسیلاتور کلیدی است که در سال ۱۹۷۸ طراحی شد؛
- RSI برای تکنیکالیستها دربارهٔ مومنتوم صعودی و نزولی قیمت سیگنالهایی ایجاد میکند و اغلب در زیر نمودار سهم نمایش داده میشود؛
- یک سهم زمانی در منطقهٔ اشباع خریدوفروش در نظر گرفته میشود که بهترتیب بالای ۸۰٪ و زیر ۲۰٪ قرار داشته باشد.
فرمول محاسبه RSI
RSI با یک رابطهٔ دو قسمتی محاسبه و از فرمول زیر شروع میشود:
میانگین سود یا زیان جایگذاریشده در رابطهٔ بالا، یک میانگین درصدی است که در یک دورهٔ زمانی سپریشده محاسبه میشود. این فرمول برای میانگین زیانها مقدار مثبتی را نشان میدهد.
استفاده از دورههای ۱۴روزه برای محاسبهٔ مقدار اولیهی RSI، معیار استاندارد تعیینشده است؛ برای مثال، تصور کنید که در هفت روز از چهارده روز گذشته، قیمت پایانی سهم با میانگین سود ۱٪ افزایش یابد و در روزهای باقیمانده، قیمت پایانی با میانگین ۰٫۸٪ – کاهش یابد، رابطهٔ محاسبه قسمت اول RSI بهشکل رابطه گستردهٔ زیر تبدیل خواهد شد:
هنگامی که دادههای دورهٔ ۱۴روزه گردآوری شوند، میتوانیم دومین قسمت رابطهٔ RSI را محاسبه کنیم. دومین گام محاسباتی ما نتایج را تقلیل میدهد:
با استفاده از روابط بالا، RSI محاسبه میشود و میتوانیم نمودار آن را زیر نمودار سهم موردنظر رسم کنیم. هرچه تعداد و مقدار سود قیمتهای پایانی سهم افزایش یابد، RSI بالا میرود و هرچه تعداد و مقدار ضرر قیمتهای پایانی افزایش بیابد، RSI خواهد ریخت. دومین قسمت محاسبات نتایج را تقلیل میدهد تا اسیلاتور در یک روند مطمئن، همواره بین ۰ تا ۱۰۰ باقی بماند.
همان طور که در شکل بالا مشاهده میکنید، تا زمانی که سهم در یک روند صعودی باشد، RSI میتواند در منطقهٔ اشباع خرید برای دورهٔ طولانی باقی بماند. همچنین تا زمانی که سهم در روند نزولی باشد، این اندیکاتور میتواند برای یک دورهٔ طولانی در منطقهٔ اشباع فروش حضور داشته باشد. این موارد ممکن است برای تحلیلگران تازهکار گیجکننده باشد، اما یادگیری چگونگی استفاده از این اندیکاتور در موقعیت یک روند حاکم، مسائل و مشکلات را رفع خواهد کرد.
RSI به شما چه اطلاعاتی میدهد؟
روند اولیهٔ یک سهم ابزار مهمی برای اطمینان از فهم درست اندیکاتور است؛ برای مثال، «کانستنس براون» که یکی از تکنیکالیستهای معروف بازار است، این نظریه را مطرح کرده است که منطقهٔ اشباع فروش روی RSI در یک روند صعودی، احتمالا بسیار بالاتر از ۲۰٪ خواهد بود. همچنین منطقهٔ اشباع خرید روی RSI در یک روند نزولی، بسیار پایینتر از ۸۰٪ قرار خواهد گرفت.
همان طور که در نمودار پایین مشاهده میکنید، در یک روند نزولی، RSI ممکن است بهجای ۸۰٪، در نزدیکی سطح ۵۰٪ قله ایجاد کند. سرمایهگذاران میتوانند از آن بهعنوان یک سیگنال مطمئنتر در شرایط نزولی استفاده کنند. بسیاری از سرمایهگذاران هنگامی که یک روند مطمئن شروع میشود، از یک خط روند افقی بین سطوح ۲۰٪ و ۸۰٪ استفاده میکنند تا نقاط کمینه و بیشینه را بهتر شناسایی کنند. هنگامی که سهم در یک روند سایدترند طولانیمدت قرار دارد، معمولا نیازی به تغییر مناطق اشباع خریدوفروش نیست.
یکی از مفاهیم مربوط به مناطق اشباع خریدوفروش که توجهبه آن مفید خواهد بود، این است که بر روی سیگنالهای خریدوفروش و تکنیکهایی تمرکز کنید که با روند همخوانی دارند؛ به عبارت دیگر، استفاده از سیگنالهای صعودی وقتی که سهم در یک روند صعودی باشد و استفاده از سیگنالهای نزولی وقتی که سهم در یک روند نزولی باشد، به شما کمک میکند تا از سیگنالهای اشتباهیای استفاده نکنید که RSI ایجاد میکند.
مثالی برای دایورجنس در RSI :
یک دایورجنس صعودی هنگامی ایجاد میشود که نمودار RSI در منطقهٔ اشباع فروش باشد و یک کف بالاتر را بتوان به کفهای قیمتی متناظر کوتاهتر وصل کرد. این کار وجود دایورجنس مثبت و احتمال خروج از منطقهٔ اشباع خرید برای شروع یک روند طولانی را نشان میدهد. یک دایورجنس منفی زمانی ایجاد میشود که نمودار در منطقهٔ اشباع خرید باشد و بتوان سقفهای قیمتی بالاتر را به سقف پایینی متناظر متصل کرد.
همان طور که در شکل زیر مشاهده میکنید، وقتی که قیمت کفهای پایینتری ایجاد میکند، RSI کفهای بالاتری میسازد که باعث ایجاد یک دایورجنس مثبت میشود. این سیگنال معتبر است، اما هنگامی که سهم در یک روند طولانیمدت ثابت و مطمئن قرار داشته باشد، اینگونه سیگنالها نایاب خواهند شد. استفاده از مناطق اشباع خریدوفروش تغییرپذیر میتواند در پیداکردن سیگنالهای موثق بیشتر، به ما کمک کند.
مثالی برای سویینگ رجکشن توسط RSI :
یک تکنیک معاملاتی دیگر رفتار RSI را در هنگام خروج مجدد از یک منطقه اشباع خرید یا فروش بررسی میکند. نام این سیگنال «سویینگ رجکشن» صعودی است و چهار قسمت دارد:
- RSI به منطقهٔ اشباع فروش سقوط میکند؛
- RSI به بالای ۲۰٪ برمیگردد؛
- RSI بدون بازگشت به منطقهٔ اشباع فروش، باز یک روند نزولی دیگر را شروع میکند؛
- سپس RSI بالاترین سقف قیمتی اخیر خود را میشکند.
همان طور که در شکل زیر مشاهده میکنید، RSI که در منطقهٔ اشباع فروش قرار داشت، از سطح ۲۰٪ عبور و اشباع بازار چیست؟ همچنین سویینگ را کرد رد و وقتی که به بالا جهش یافت، سیگنال موردنظر ایجاد شد.
مانند دایورجنس، سویینگ رجکشن نزولی هم وجود دارد که عکس حالت صعودی آن است. سویینگ رجکشن نزولی هم چهار قسمت دارد:
- RSI به منطقهٔ اشباع خرید میرود؛
- RSI به پایین سطح ۸۰٪ باز میگردد؛
- RSI بدون بازگشت به منطقهٔ اشباع خرید، یک روند صعودی را آغاز میکند؛
- سپس RSI پایینترین کف قیمتی خود را میشکند.
جدول زیر سیگنال سویینگ رجکشن نزولی را نمایش میدهد. مانند اکثر تکنیکهای معاملاتی، اگر سیگنال با روند موجود مطابقت داشته باشد، مطمئنتر خواهد بود. سیگنالهای نزولی در روندهای نزولی، احتمال خطای کمتری دارند.
تفاوت بین RSI و MACD
یکی دیگر از اندیکاتورهای مومنتوم پیرو روند است که رابطهٔ بین دو میانگین متحرک قیمت یک سهم را نشان میدهد. اندیکاتور MACD از تفریق دو میانگین متحرک نمایی با دورهٔ ۲۶ و ۱۲روزه محاسبه میشود. از طریق این محاسبات، خط MACD حاصل خواهد شد. سپس یک EMA نهروزه از MACD که به آن خط سیگنال گفته میشود، در بالای خط MACD رسم میشود که میتواند بهعنوان نقطهٔ شروع خریدوفروش عمل کند. معاملهگران ممکن است هنگامی که MACD خط سیگنال خود را بهسمت بالا قطع کند، سهمی را بخرند و یا هنگامی که خط سیگنال را بهسمت پایین قطع میکند، آن سهم را بفروشند یا از حجم آن کم کنند.
RSI طراحی شده است که باتوجهبه قیمت اخیر یک سهم، نشان دهد در منطقهٔ اشباع خرید یا فروش قرار میگیرد یا خیر. RSI از طریق میانگین سود و زیان در یک دورهٔ مشخص محاسبه میشود. زمان قرار داده شده برای این کار، دورههای ۱۴روزه است و مقادیر را بین ۰ تا ۱۰۰ اندازه میگیرد.
MACD رابطهٔ بین دو EMA متفاوت را میسنجد، درحالیکه RSI تغییرات قیمت یک سهم را باتوجهبه سود و زیانهای اخیر آن اندازه گیری میکند. اغلب از این دو اندیکاتور بهطور همزمان استفاده میشود تا برای تحلیلگر اطلاعات تکنیکال کاملتری از وضعیت بازار فراهم شود.
هردوی این اندیکاتورها مومنتوم یک سهم را اندازه میگیرند. ازآنجاییکه این دو اندیکاتور عوامل متفاوتی را اندازهگیری میکنند، گاهیاوقات اشارههای متناقضی خواهند داشت؛ برای مثال، ممکن است RSI برای یک دورهٔ زمانی پایدار، مقادیر بالای ۸۰ را نشان دهد که نمایانگر حضور در منطقهٔ اشباع خرید است و در همین زمان، MACD میتواند نشان دهد که مومنتوم خرید سهم همچنان در حال افزایش است یا ممکن است با ایجاد دایورجنس، سیگنال تغییر روند بدهد (یعنی وقتی اندیکاتور به سمت پایین حرکت میکند، قیمت به صعود خود ادامه دهد).
محدودیتهای اندیکاتور RSI
اندیکاتور RSI قیمت لحظهای صعودی و نزولی را با یکدیگر مقایسه میکند و نتایج را در اسیلاتوری نمایش میدهد که زیر نمودار قیمت قرار میگیرد. مانند اکثر اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال، زمانی که سیگنالها با روند صعودی یا نزولی طولانیمدت مطابقت داشته باشند، قابلاطمینانتر خواهند بود.
سیگنالهای بازگشتی صحیح کمیاب هستند و جداکردن آنها از سیگنالهای اشتباه بسیار دشوار است؛ برای مثال، شروع تغییر روند صعودی پس از کاهش ناگهانی قیمت یک سهم، میتواند یک سیگنال خرید اشتباه ایجاد کند. موقعیتی که تغییر روند نزولی ایجاد شده است ولی بااینحال سهم ناگهان دارای روند صعودی میشود، میتواند یک سیگنال فروش اشتباه ایجاد کند.
ازآنجاکه این اندیکاتور مومنتوم را نمایش میدهد، هنگامی که یک سهم مومنتوم قابلتوجهی در یک روند صعودی یا نزولی داشته باشد، میتواند برای مدتطولانی در مناطق اشباع خریدوفروش باقی بماند؛ به همین دلیل RSI در یک بازار نوسانی که قیمت سهم بین حرکات صعودی و نزولی جابهجا میشود، کارآمدترین اندیکاتور است.
پرسشهای پرتکرار
شاخص توان نسبی (RSI) چیست؟
RSI یک ابزار اندازهگیری است که معاملهگران از آن برای تعیین قیمت لحظهای یک سهم استفاده میکنند. ایدهٔ اصلی RSI این است که معاملهگران با چه سرعتی میتوانند قیمت یک سهم را کاهش یا افزایش دهند. RSI نتایج را روی مقیاسی بین ۰ تا ۱۰۰ رسم میکند. بهطورکلی، مقادیر زیر ۲۰ نشاندهندهٔ منطقهٔ اشباع فروش و مقادیر بالای ۸۰ نشاندهندهٔ منطقه اشباع خرید است. اغلب اوقات معاملهگران نمودار RSI را زیر نمودار قیمت سهم قرار میدهند تا بتوانند مومنتوم اخیر سهم را با قیمت آن مقایسه کنند.
سیگنال خرید در RSI چیست؟
اگر RSI در زیر ۲۰ قرار داشته باشد، بر این اساس که سهم اشباع فروش شده و بنابراین آمادهٔ بازگشت است، بعضی از معاملهگران این اتفاق را بهعنوان سیگنال فروش در نظر میگیرند. اعتبار این سیگنال به بخشهای دیگر تحلیل تکنیکال هم وابسته است. اگر سهم در یک روند نزولی قابلتوجه قرار داشته باشد، ممکن است در منطقه اشباع فروش برای مدتی به روند خود ادامه دهد. در این شرایط معاملهگران منتظر ایجادشدن سایر سیگنالهای تأییدی میمانند.
تفاوت بین RSI و MACD در چیست؟
RSI و MACD هر دو ابزاری برای آگاهی از فعالیتهای معاملاتی اخیر یک سهم هستند که به معاملهگران برای درک این موضوع کمک میکنند؛ ولی آنها این هدف را به روشهای مختلفی انجام میدهند. در اصل، MACD با تقلیل تحرکات قیمتی اخیر سهم و یا مقایسه یک خط روند با مدت زمان متوسط با خط روندی دیگری کار میکند که تغییرات اخیر قیمت را نشان میدهد. سپس معاملهگران میتوانند بر اساس تقاطع خط روند کوتاهمدت با خط روند با مدتزمان متوسط، خریدوفروش خود را انجام دهند.
آیا شما هم تجربه استفاده از این اندیکاتور را داشتهاید؟ آیا توانستهاید سیگنالهای را باتوجهبه اندیکاتور به دست آورید؟ لطفا نظرات خود در قسمت دیدگاه، با ما و دیگر کاربران در میان بگذارید. اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
انواع استراتژی رسوخ در بازار، مزایا و معایب آنها
شرکتها بهمحض ورود در حیطهی بازاری جدید، برای رسوخ در بازار تلاش میکنند. از اهداف اصلی استراتژی رسوخ در بازار میتوان به عرضهی یک محصول تازه، ورود سریع به بازار و بهدستآوردن سهمی به نسبت زیاد در بازار اشاره کرد. گاهیاوقات از رسوخ در بازار بهعنوان اقدامی برای شناسایی میزان محبوبیت یک کالا در بازار استفاده میکنند.
تکنیک رسوخ در بازار معمولا بر استراتژی بازاریابی یک شرکت به طور کلی اثر نمیگذارد، اما همیشه زمینهساز رشد و افزایش درآمدزایی میشود. شرکتی که میخواهد مفاهیم رسوخ در بازار را عملی کند، باید برای بهچالشکشیدن رقبا و بالابردن ارقام فروش، طرحها و روشهای خاصی را درنظر داشته باشد. بااینحال، این استراتژی خالی از عیب نیست و میتواند خطراتی را هم بههمراه داشته باشد.
هرزمان که کسبوکاری اقدام به فروش کالاهای رایج در بازار میکند، تکنیک رسوخ در بازار بهکار میآید. بازاریابها برای تعیین روش مناسب برای انجام این کار، باید رشد بازار یا افزایش دادهای شبکهای مربوطه را درنظر بگیرند. بهعبارتدیگر، شاید بازار اشباعشده یا گرفتار یک سناریوی رقابتی پُرتنش باشد یا شاید کالاها زمان جهش کوتاهی داشته باشند. با درنظرگرفتن این سناریوهای مختلف، بهترین استراتژی چیست؟ پاسخ این پرسش به انتخاب شما از میان انواع استراتژیهای رسوخ بازار بستگی دارد، پس بیایید بدون اتلاف وقت، بهمعرفی برخی از آنها بپردازیم.
۱. تعدیل قیمت
استراتژی تعدیل قیمت یکی از پُرکاربردترین روشهای رسوخ در بازار است. در این روش، قیمت یک محصول یا خدمت را باهدف افزایش فروش پایین میآورند. علاوهبراین، تغییر قیمت یک محصول (افزایش یا کاهش آن) پس از بررسی محصولات رقبا، سناریوی دیگری برای تعدیل قیمت است. اما از این استراتژی بازاریابی، باید بسیار عاقلانه استفاده کرد، زیرا استفادهی بیشازحد از آن نتایج نامطلوبی خواهد داشت. همانطور که افزایش مداوم قیمت منجر به این باور در مشتریان میشود که محصولات گران برتر از محصولات دیگر هستند، کاهش مداوم قیمت نیز منجر به این باور میشود اشباع بازار چیست؟ که کیفیت محصولات ارزان پایین است.
۲. بالابردن تبلیغات
افزایش عمدهی تبلیغات یک محصول یا خدمت میتواند نتایج چشمگیری داشته باشد. برای مثال، تبلیغات میتواند ابزار قدرتمندی برای افزایش آگاهی از برند باشد. شرکتها میتوانند از کمپینهای بلندمدت یا کوتاهمدت استفاده کنند که انتخاب هرکدام از آنها به نیازها و بودجهشان بستگی دارد. درهرصورت، نکتهی مهم در انتخاب کمپین این است که بهخوبی برنامهریزی شده باشد. در عصر امروز که رقابتها بیامان شده است، یک کمپین تبلیغاتی ضعیف بهراحتی توسط رقبا از میدان خارج میشود.
۳. کانالهای توزیع کالا
استراتژی کانالهای توزیع کالا یکی از سازندهترین استراتژیهای رسوخ در بازار است. این استراتژٰی معمولا شامل بازکردن کانالهای جدید توزیع ازطریق تمرکز بر یک کانال توزیع خاص میشود. برای مثال، اگر کانال اصلی توزیع شما تکفروشی است، میتوانید تکفروشی ازطریق بازاریابی آنلاین، بازاریابی ایمیلی و بازاریابی از راهدور را یادبگیرید تا به کانالهای جدیدی دست پیدا کنید. بازکردن کانالهای جدید توزیع، مسیر را برای دستیابی به کانالهای بیشتر هموار میکند و اشباع بازار چیست؟ منجربه افزایش فضای حضور کالای شما در بازار و سودآوری کلیتان میشود.
۴. بهبود محصولات
درست است که برای جذب مشتریان باید کیفیت محصولات خود را بالا ببرید، اما گاهیاوقات اطلاعرسانی به مشتریان دربارهی استاندارد بهتر محصول شما در مقابل محصول رقبا میتواند ترفندی برای بالابردن فروش، بدون نیاز به بهبود اساسی کالا باشد. علت این است که بیشتر مصرفکنندگان صرفا بهواسطهی جذابیت یک کالا به خرید آن ترغیب میشوند و لزوما کیفیت آن را بررسی نمیکنند. بنابراین، تنها با اشباع بازار چیست؟ اصلاحات جزئی یک کالا و بستهبندی آن میتوانید بر میزان جذابیت کالا و درآمد فروشتان بیافزایید.
۵. بالابردن میزان مصرف
یک روش مؤثر رسوخ در بازار، بالابردن میزان مصرف کالاها یا خدمات است. اگر کمپینی تبلیغاتی در یک مکان خاص بهنحو مؤثری به تبلیغات بپردازد، میزان مصرف کالای مدنظر صعود ناگهانی پیدا میکند و درنتیجه ارقام فروش بالا میرود و افزایش ارقام فروش به رسوخ بهتر در بازار کمک میکند.
۶. شناختن ریسک و رشد
برای بیشتر بازاریابها، عرضهی یک محصول جدید راهی برای رشد است. این فکر فقط تاحدی درست است. درواقع، این کار ممکن است خطراتی را نیز داشته باشد. وقتی یک محصول جدید به بازار عرضه میشود، ریسک موفقنشدن آن وجود دارد، اما اگر عرضهی محصول از کانالهای مؤثر صورت گیرد و با یک فرآیند تحویل بیدردسر همراه باشد، میتواند انتظارات فروشنده را برآورده کند. ورود به بخش جدیدی از بازار نیز میتواند پرخطر باشد. بنابراین، شناختن بازار و محصول خودتان بهمنظور موفقیت و برآوردن انتظارات، قطعا ضروری است. یک راه مؤثر برای رسیدن به این هدف، ایجاد ارتباط درست با مشتریان و حساسبودن نسبت به خواستههای آنها است.
۷. ایجاد مانع برای ورود رقبا
وقتی صحبت از اتخاذ گزینههای استراتژیک بهمیان میآید، بهرهبردن از نقاط قوت کسبوکارتان به یک شیوهی درست و منطقی، حیاتی است. برای مثال، شما میتوانید با به حداقلرساندن هزینههای متغیر، میزان فروشتان را بالا ببرید و مانع ورود دیگران به بازار بشوید. بههمیندلیل بسیاری از شرکتهایی که از فناوریهای برتر و فرآیندهای متمایز برخوردار هستند، توانایی کاهش هزینههای متغیر و کسب سود ناخالص را بهازای فروشِ هر کالا دارند. شما میتوانید با داشتن یک سهم قابلتوجه در بازار و یک فرآیند بازاریابی مؤثر، مانع ورود رقبا به صنعت خود بشوید.
۸. منحصربهفردبودن و متفاوتاندیشیدن
فرآیند رسوخ در بازار در کل ساده و یکنواخت بهنظر میرسد، اما اگر به این فرآیند سطحی نگاه کنید، آنگاه به چالش بزرگی تبدیل خواهد شد. برای غلبه بر این چالش، باید بیشازپیش منحصربهفرد باشید و در رویکرد خود نوآوری بالایی داشته باشید. یک استراتژی فروشِ تکراری مانع رشد شما میشود. بنابراین، بهتر است متفاوت بیندیشید و روشهای رسوخ خود را متناسب با موقعیت و زمان، اصلاح کنید. شما میتوانید با خلاقیت بیشتر و بالابردن ارزش کالاهایتان، شانس موفقیتتان را بالا ببرید.
برخی از اقداماتی که میتوان برای منحصربهفردبودن انجام داد:
- بالابردن آگاهی مشتریان: ازآنجاکه بسیاری اوقات، مردم از کیفیت محصول و کاربرد آن آگاهی ندارند، اطلاعرسانی در این حیطه اهمیت دارد.
- آسانکردن فرآیند خرید: بسیاری از مشاغل موفق، امکان خرید نسیهای را در اختیار مشتریان قرار میدهند تا توانایی خرید آنها را بالا ببرند.
- گسترش شبکهی توزیع: دردسترس قراردادن کالاهایتان در مکانهای بیشتر و گزینههای بهتر برای خدمات و تحویل، میتوان ارقام فروشتان را بهنحو قابلملاحظهای بالا برد.
- امکان بازگرداندن کالای خریداریشده: گزینهی بازگرداندن یا ارجاع کالای خریداریشده قطعا میتواند منجر بهبالارفتن فروش شما بشود. برای مثال، شما میتوانید به آن دسته از مشتریانی که کالای ارجاعشده را با کالای دیگری تعویض میکنند، تخفیف یا پاداش بدهید.
- تغییر طراحی کالاها: تولید کالاها به یک شیوهی کاربرپسند، شانس متحولشدن فروش شما را بهنحو چشمگیری بالا میبرد. برای مثال، میتوان برای یک رمان طولانی، بهجای جلد ضخیم، جلد نازک را انتخاب کرد تا استفاده از آن راحتتر شود.
۹. تنوع
روش تنوع، برای رسوخ در بازار مستلزم تولید کالاهای جدید برای بازارهای جدید است. استراتژی تنوع معمولا زمانی بهکار گرفته میشود که بازار کنونی اشباع شده باشد یا تغییرات اجتماعی، اقتصادی، فناوری یا نظارتی، زمینهی افزایش فروش را در این بازارها سخت کرده باشند. این استراتژی بیشتر در حوزهی بهداشت و سلامت، از قبیل بیمارستانها بهکار گرفته میشود. امروزه بیمارستانها خدماتشان را در قالب تسهیلات ارائهشده به بیماران در طول دوران بستری در دو بُعد تجهیزات و تشریفات، تنوع آزمایشهای تخصصی یا خدمات بیمهای متنوع کردهاند. بنابراین، شرکتهایی که از فرصتهای تنوعبخشیدن به محصولات و خدماتشان استفاده میکنند، بیشترین منفعت را میبرند.
۱۰. پیمان استراتژیک
ورود به بازارهای جدید برای برخی از سازمانها بنا به دلایلی دشوار است. بسیاری از این سازمانها برای حل این مسئله، بایکدیگر نوعی پیمان استراتژیک میبندند تا با هم در یک بازار خاص فعالیت کنند. اگرچه پیمانهای استراتژیک میتوانند اشکال مختلفی داشته باشند، اما رایجترین آنها سرمایه گذاری مشترک است که طبق آن هر شریک تجاری، حق مالکیت دارد. رایجترین و طبیعیترین پیمانهای استراتژیک را میتوان در صنعت دارو یافت.
مزایا و معایب استراتژیهای رسوخ در بازار
استراتژیهای رسوخ در بازار با استفاده از کاهش قیمتها و افزایش تقاضای کالا بر سهم شما در بازار میافزایند. با افزایش تقاضا، کسبوکار شما بهواسطهی بالارفتن میزان فروش، توان پرداخت هزینههای تولید کالا را پیدا میکند. بااینحال، استراتژی رسوخ در بازار برای تمامی محصولات و مشاغل مفید نیست. بنابراین، برخی از شرکتها برای ثمربخش بودن، از استراتژیهای بازاریابی متفاوتی استفاده میکنند که با استراتژیهای رایج فرق دارند.
مزایای استراتژیهای رسوخ در بازار
۱. رشد سریع
اگر هدف کسبوکار و فعالیتهای بازاریابی شما، گسترش میزان مشتریانتان است؛ پس، استراتژی رسوخ در بازار مناسب نیاز شما است. زمانیکه قیمت پایینتری از رقبا را برای کالای خود درنظر میگیرید، جذب مشتریان رقیب میسر میشود و شما به چیزی که انتظارش را داشتید، میرسید. بنابراین، رشد سریع به قیمتهای پایینتر بسیار وابسته است. هرقدر این وابستگی منطقیتر باشد، شانس رشد شما هم بیشتر خواهد شد.
۲. مقرونبهصرفهبودن
بدونشک منطقی است که بگوییم رسوخ در بازار به مقرونبهصرفهبودن منتهی میشود. اگر فرآیندهای کسبوکار شما طبق پیشبینیهای شما پیش بروند، رسوخ در بازار میتواند برای شما مزایای مالی بههمراه داشته باشد. شما با پایین نگهداشتن قیمتها، حفظ مشتریان را تضمین میکنید. این به آن معناست که میتوانید سفارشات بیشتری را به تأمینکنندگان کالا بدهید و درنهایت، سود بیشتری را بهدست بیاورید. بههمیندلیل، برخی از شرکتهای خاص ریسک میکنند و کالاهایشان را نخست بهصورت فله خریداری میکنند (بهدلیل پایینبودن قیمت خرید فله) و سپس استراتژی رسوخ در بازار را عملی میکنند.
۳. رقبای مسابقه
یکی از چالشبرانگیزترین بخشهای استراتژی رسوخ در بازار، مبارزه با رقبا است. تصور کنید رقبای بسیاری دارید که هرکدام سخت تلاش میکنند از شما جلو بزنند و مشتریان شما را از چنگتان دربیاورند که اگر در این کار موفق شوند، سود شما را در بازار کاهش میدهند. حالا اگر بخواهید به قانون بقا عمل کنید، تنها راه نجات شما این است که بجنگید و آنها را شکست بدهید. برای مثال، اگر قیمتهای اولیهتان را پایین بیاورید، رقبای شما مجبور میشوند استراتژیهای دیگری را بهکار بگیرند و مقررات قیمت گذاری خود را برای رسوخ در بازار تغییر بدهند. شما با این روش، مشتریان رقیب را جذب خود میکنید و رقیب را به دفاع از خود یا ترک بازار وادار میکنید.
معایب استراتژیهای رسوخ در بازار
۱. هزینههای غیرقابلقبول تولید
پایینآوردن قیمت کالا همیشه امکانپذیر نیست. گاهیاوقات، تولید برخی از کالاها پرهزینه است و بقا در بازار برای کسبوکارهای کوچک با تولید بیشتر جهت پایین نگهداشتن قیمت، دشوار است. این کار بهویژه زمانی پیچیدهتر میشود که مجبور به معامله با شرکتهای رقیب باشید. در چنین شرایطی، بهترین کار این است که روی کمپینهای بازاریابی، بستهبندی کالا و تقویت تصویر عمومی تمرکز کنید، زیرا این مسائل بهاندازهی پایینآوردن قیمت، اثرگذار هستند.
۲. شانسهای از دسترفته
سیاست بازاریابی برخی از شرکتهایی که کالاهای لوکس تولید میکنند بهگونهای است که یک کالای لوکس را ارزان جلوه بدهند و این اشتباه بزرگی است، زیرا مشتریانی که به کالاهای لوکس علاقهی زیادی دارند، ممکن است با معرفی یک کالای لوکس بهعنوان «کالای ارزان» از خرید آن صرفنظر کنند. بنابراین، اگر روی کالاهای لوکس تمرکز میکنید، فراموش نکنید که قیمتهای پایین سبب افت فروش شما و حتی محصولتان در بازار خواهد شد.
۳. تصویر بد از شرکت
وقتی شرکت شما خطوط تولید زیادی دارد که شامل یک خط تولید لوکس هم میشود، پس بدونشک اتخاذ یک استراتژی رسوخ در بازار، گزینهی مناسبی نخواهد بود. برای مثال، اگر شما برای یک محصول مجزا، یک استراتژی رسوخ در بازار را اعمال کنید، این انتخاب روی خطوط تولید دیگر شما اثر منفی میگذارد. بنابراین، اگر تعداد زیادی از مشتریان با کالای ارزان شما آشنا شوند، احتمال عدمتوجه به کالاهای لوکس دیگر بسیار بالا میرود و باوجود این احتمال، موقعیت برند شما بهعنوان تولیدکنندهی کالاهای لوکس بهخطر میافتد.
۴. نتیجه نگرفتن
استراتژی رسوخ در بازار در جایی که قبلا قیمت پایینی برای کالاها تعیین شده است، اثر ندارد. برای مثال، وقتی قیمت کالای یک شرکت، درحالحاضر پایین است، مصرفکنندگان آن کالا هماکنون به آن شرکت اعتماد کردهاند، پس تلاش برای شکستدادن چنین رقیبی، رفتار و تلاش بیهودهای است. بنابراین، یک شرکت جدید بهتر است با قیمتگذاری پایین برای کالاها به جایگاه ارزشمندی در کسبوکار خود دست یابد.
نتیجهگیری
در این مقاله، تلاش کردیم استراتژیهای مختلف نفوذ در بازار را به شما معرفی کنیم. باوجوداین، زمانی میتوانید از این استراتژیها بهترین نتیجه را بگیرید که همزمان تعدادی از آنها را بهکار بگیرید. افزایش دسترسی به کالای شما باید با افزایش تبلیغات همراه باشد. پس از افزایش تبلیغات، رشد استفاده از محصول شما و جلب توجه رقبا حتمی است.