روانشناسی معامله گری در بورس

روانشناسی معامله گری در بورس:
در این مقاله، ما قصد داریم از طریق روانشناسی معامله گری در بورس، مفهوم معاملات خوب و بد را بررسی کنیم. پیش از هر چیز به سه نکته توجه کنید:
• توجه داشته باشید که معاملات خوب ، نتیجهی تصمیمات خوب در آن معاملات است، اما گاهی ممکن است نتایج بدی به دنبال داشته باشد.
• برعکس، معاملات بد ، نتیجه اتخاذ تصمیمات بد است و در مواردی ممکن است حتی نتایج خوب را در پی داشته باشد.
• بهترین ابزار برای معاملهگرانی که اکثرا مبتدی هستند و معمولا مقدار پول زیادی را در بازار از دست میدهند، صرفا تمرکز بر انجام معاملات خوب است و به آنها توصیه میشود خیلی نگران نتیجه نهایی نباشند.
در روانشناسی معامله گری در بورس سعی کنید استراتژیهایی را استفاده کنید که به شناسایی بهترین معاملات، با استفاده از مشخصات معاملات خاص و شخصی کمک میکند.
با این حال، اکثر معاملهگران چنین ساختاری ندارند، و در نتیجه، اغلب در برابر “ معامله هیجانی ” تسلیم میشوند. این مفهوم عمدتا در ادبیات سرمایهگذاری و روانشناسی معامله گری در بورس نادیده گرفته میشود و منظور از آن، معاملهای فاقد ساختار، فاقد روش و غیر قابل راهاندازی است.
تسلیم در شرایط هیجانی:
گاهی، شما به نمودار نگاه میکنید و ناگهان میبینید که قیمت سهامی در یک جهت ( خواه موافق خواه مخالف جریان بازار ) حرکت میکند؛ یا ممکن است نمودارهای سهام یک الگوی کوتاه مدت را تشکیل دهند؛ و ما قبل از در نظر گرفتن ریسک بازده ، سایر موقعیتهای موجود یا تعدادی المانِ دیگر، وارد عمل میشویم. عواملی که باید قبل از ورود به معامله به آنها فکر کنیم.
در موقعیتی دیگر ممکن است معامله را مانند پرواز تحت فرایند خلبان اتوماتیک تصور کنید. در این شرایط در موقعیتی جدید قرار میگیرید که به تازگی ایجاد شده و عملا شما روی موجی حرکت کردهاید که در فرایند آن بیتاثیر بودید. درست در این زمان است که از خود میپرسید: آیا من این موقعیت را به وجود آوردم؟
همه این اتفاقات را میتوان در یک کلمه خلاصه کرد: معامله هیجانی .
انجام معاملات هیجانی خوب نیست؛ چراکه اغلب بدون تجزیه و تحلیل و بدون استفاده از روش مناسب اجرا میشوند. انجام این معاملات عموما به دلیل عدم شناخت از روانشناسی معامله گری در بورس رخ میدهد.
سرمایهگذاران موفق ، روش یا شیوه معاملاتی خاصی را در پیش میگیرند که به خوبی از آن آگاه بوده و در جای مناسب از آن استفاده میکنند. در مقابل، معامله هیجانی، روشی است که خارج از این استراتژی معمول انجام میشود و منجر به معاملات بد میگردد.
چرا وارد بازی معاملات هیجانی میشویم؟
اما چرا یک معاملهگر به طور ناگهانی و خود به خود فرمول معاملاتی اثبات شده و روتین خود را با انجام یک معامله هیجانی عوض میکند؟ آیا این موضوع به ندرت اتفاق میافتد؟
خیر، متأسفانه این امر دائماً رخ میدهد. حتی اگر این معاملات بارها باعث ضرر شده باشد.
آمار نشان داده که با تجربهترین معاملهگران نیز، تسلیم معاملات هیجانی شدهاند؛ بنابراین اگر شما هم این کار را انجام دادهاید، خیلی احساس بدی نداشته باشید!
اگر انجام اینگونه معاملات منطقی نیست ، چرا معاملهگران تسلیم معامله هیجانی میشوند؟ همانطور که در اکثر تصمیمات بدِ سرمایهگذاری معمول است، روانشناسی پیچیدهای پشت این رفتار وجود دارد.
به طور خلاصه، معاملهگران اغلب هنگامی که به مدت طولانی در یک معاملهی بد و پر ضرر حضور داشتند؛ ریسک میکنند و با انجام معاملات هیجانی سعی در بهبود اوضاع دارند. این وضعیت زمانی بدتر میشود که معاملهگر در ریسک جدید خود نیز شکست میخورد و پ ر زیانتر از قبل باز میگردد.
بدون تردید، احساس خطر یکی از اولین عوامل روانی انجام معاملات هیجانی است.
جایگاه ریسک در روانشناسی معامله گری در بورس:
برخلاف تصور عموم، ریسک لزوما چیز بدی نیست. ریسک به درستی، بخشی اجتناب ناپذیر از بازیِ مالی در بازارهای مختلف است؛ همیشه ریسک در معاملات وجود دارد به عبارت دیگر، حتی بهترین معاملات الگوریتمی نیز، با ریسک همراه است.
با این حال، در معاملات الگوریتمی، قبل از معامله ساختارهایی برای جبران ریسک وجود دارد. به این معنا که ریسک در تنظیمات لحاظ شده است بنابراین خطر ضرر ، به عنوان درصدی از نتایج مورد انتظار پذیرفته میشود.
هنگامی که در این شرایط ضرر رخ میدهد دلیل آن معاملات مشکل روانشناسی معامله گری در بورس نیست؛ بلکه صرفاً نتیجه شرایط نامساعد بازار برای استراتژی معاملاتی است. از طرف دیگر، معاملات هیجانی زمانی رخ میدهند که ریسک در تصمیمگیری لحاظ نشده باشد.
روانشناسی معامله گری در بورس در مورد ریسک و ترس چه میگوید؟
اصلِ روانشناسی بازار ، پشت سر گذاشتن یک معامله ساده است.سرمایهگذار ریسک میکند زیرا تحت تأثیر ترس قرار میگیرد. همیشه ترسِ از دست دادن پول در بازار وجود دارد. تفاوت بین یک معاملهگر خوب و یک معاملهگر بد در این است که اولی میتواند ترسهای خود را مدیریت کرده و ریسک آنها را کاهش دهد.
یک معامله هیجانی زمانی اتفاق میافتد که معاملهگر ریسک را رها میکند؛ زیرا میترسد معاملهای که احتمالا در آن”برنده” است را از دست بدهند. این احساسات هیجانی، اغلب باعث میشود که سرمایهگذار از فرمول معمول خود سرپیچی کند و پول خود را بهامید این که “ یک برد احتمالی را از دست ندهد ” به بازار بیندازد.
اگر معاملهگر یک فرصت بالقوه را با روانشناسی معامله گری در بورس تشخیص دهد و با آرامش از استراتژی خوبی برای اجرای معامله استفاده کند این کار دیگر یک معامله هیجانی نیست. با این وجود، اگر معاملهگر در شروع معامله هر یک از روشهای معمول را نادیده بگیرد، بازهم یک معامله پرخطر انجام داده است.
نتیجه معاملات هیجانی:
معاملات هیجانی معمولاً به روانشناسی معامله گری در بورس یکی از سه روش زیر خاتمه مییابند:
۱. براثر شانس این معامله منجر به ضرر میشود.
۲. معامله هیجانی منجر به ضرر میشود، اما بعداً به عنوان محرکی برای راهاندازی یک معامله معتبر استفاده میشود. به این صورت که معاملهگر به خاطر زیان قبلی تجربه کسب نموده و دیگر از چهارچوبهای اصلی خارج نمیشود.
۳. بر حسب شانس این معامله با سود همراه بوده و به نفع معاملهگر میشود.
با این حال، از دیدگاهی دیگر، معامله هیجانی در اصل بد و نادرست است و پیروزی حاصل از آن تنها از طریق شانس بدست میآید.معاملهگران بر اساس تمایلات طبیعی خود بیشتر نتیجه گرا هستند و بر کیفیت تصمیماتشان تمرکز نمیکنند. این وضعیت برای آنان بسیار خطرناک است زیرا در این شرایط ویژگیهای منفی تجاری آنان ( که معمولاً در شرایط عادی بازار باعث ضرر میشوند) تقویت میگردد.
طبق روانشناسی بازار و همانطور که انتظار میرود، اغلب معاملاتِ بد ناشی از تصمیمات اشتباه است که در نهایت منجر به ضرر میشود. هنگامی که بازار دچار تغییرات ناگهانی میشود؛ معاملهگر در مورد اینکه چه رویکردی صحیح است دچار سردرگمی شده و بدون شک ضررهای بزرگی را متحمل میشود.
در این شرایط معاملهگر نتوانسته بر کیفیت تصمیمگیری معاملات تمرکز کند، بلکه بر کیفیت نتیجه معامله تمرکز کرده است. به این ترتیب معاملات هیجانی چیزی شبیه به قمار است در حالی که معاملات خوب و حساب شده بر اساس منطق و دلیل است.
لازم روانشناسی معامله گری در بورس است بدانید که هم در معاملات و هم در قمار خطر وجود دارد اما در مورد اول، ریسک معامله جبران میشود و صرفاً نتیجهای مورد انتظار حاصل میگردد.
همیشه باید به یاد داشته باشید که در روانشناسی معامله گری در بورس معاملات بخش فوقالعاده مهمی را در راهاندازی یک سرمایهگذاری موفق بازی میکنند.
اگر کسی آرامش خود را حفظ نکند، تعدادی از معاملات هیجانی برنده در صورت از دست دادن معاملات احتمالی بیشتر از بین خواهند رفت و باعث ایجاد مجموعهای از مسائل روانشناسی معاملات در مسیر میشود.
درمان تمایل به معاملات هیجانی:
چگونه میتوان فهمید که آیا در معرض یک معامله هیجانی هستید یا خیر؟ یعنی چگونه میتوان مشکل را قبل از ایجاد آن متوقف کرد؟
اگر در مورد کارها یا معاملات احتمالی خود احساس وحشت میکنید، این اولین نشانه خطر است. استرس شما را به سمت رفتارهای “بی دلیل” سوق میدهد و شما بیشتر مستعد تصمیم بد و هیجانی میشوید.
اگر فکر میکنید ممکن است در معرض خطر انجام یک معامله هیجانی باشید، این سوالات را از خود بپرسید:
• آیا احساس میکنید که برای وارد شدن به یک معامله، حتی در صورت “از دست دادن” سرمایه خود عجله دارید؟
• آیا به این فکر میکنید که اگر معاملهای را انجام ندهید یا آن را از دست بدهید ضرر میکنید؟
• آیا پس از وارد شدن به برخی معاملات یا حتی قبل از آن احساس تنش میکنید؟
• آیا بر تصمیمگیری معاملاتی درست تمرکز کردهاید؟ به این معنی که آیا روش معاملات خود را به درستی دنبال میکنید؟
اگر پاسخ شما به سه سوال اول بله و به سه سوال آخر خیر باشد؛ احتمالا در معرض انجام معاملات ریسکی و هیجانی هستید.
ترس را کنار بگذارید…
مانند همه مشکلات روانشناسی معامله گری در بورس ، تنها یک راه حل وجود دارد؛ نگران نباشید .البته مهار ترس آسان نیست. به یاد داشته باشید ترس زمانی به وجود میآید که رفع مشکل، وضعیت را بدتر از اکنون کند.بهترین راه برای جلوگیری از وحشت و بلاتکلیفی، این است که همیشه بر اساس یک برنامه معاملاتیِ اثبات شده که شرایط ورود و خروج شما از بازار را مشخص میکند، فعالیت کنید.
مهمتر از آن، میزان سرمایهای که در هر معامله به خطر میاندازید را مشخص کنید.بنابراین، هر گونه احساس ناامیدی که با از دست دادنِ معامله ایجاد میشود؛ نتیجهی شرایط نامطلوبِ موجود در بازار، برای استراتژی معامله است نه شخصِ معاملهگر. در چنین شرایطی، شما نباید خود را سرزنش کنید درعوض باید راههای روانشناسی معامله گری در بورس گسترده برای خودتان ایجاد کنید.
کلام آخر روانشناسی معاملهگری در بورس:
باید به خاطر داشته باشید که همه معاملات برنده نخواهند داشت و وقتی حتی با وجود پیروی از استراتژیهای اثبات شده ضرر میکنید، نباید وحشت کنید. هنگامی که شما خود را در یک معامله بدون ساختار و بدون ضرر قرار میدهید و از نظر مالی زیان میبینید؛ زمان آن فرا رسیده است که به نگرش روانشناسی معاملهگری در بورس و معاملات خود نگاه کنید.
در هر دو حالت از ترس دوری کنید چراکه در این صورت دیگر تسلطی بر اوضاع ندارید و شرایط شما را کنترل خواهند کرد. روانشناسی معامله گری در بورس بخش مهمی از کارگاههای آموزشی معاملاتی است. بهتراست با انتخاب استراتژی مشخص و تست شده ، لول معاملات خود را به سطح بالاتر برسانید.
روانشناسی بازار چیست و چطور در سرمایه گذاری تاثیر می گذارد؟
برداشت مردم از بازار، مستقیما بر روند قیمتگذاری سهام تأثیر میگذارد. روانشناسی بازار یا همان Market Psychology احساسی کلی در بین فعالان بازار است که آنها را وادار به خرید یا فروش میکند. به همین دلیل، ما همواره با دو نوع روند کلی مواجه هستیم. یک روند صعودی با احساس و انتظارات مثبت که با خوشبینی و امیدواری همراه است؛ در مقابل، روند نزولی که با احساس و انتظارات بدبینانه، با اضطراب و ترس ارتباط دارد. در این متن قصد داریم روانشناسی بازار را مورد مطالعه قرار دهیم و بدانیم که این مسئله چطور در سرمایهگذاری تأثیر میگذارد.
روانشناسی بازار چیست؟
همانطور که گفتیم، روانشناسی بازار به رفتارهای غالب و احساسات جمع شرکتکنندگان بازار در هر برهه از زمان، اشاره دارد. این اصطلاح اغلب توسط رسانههای مالی و تحلیلگران برای توضیح حرکت بازار استفاده میشود. به بیان دیگر، روانشناسی بازار رفتار کلی یک بازار را بر اساس عوامل عاطفی و شناختی در شبکه توصیف میکند و نباید آن را با روانشناسی معاملهگری (trader psychology) اشتباه گرفت. روانشناسی معاملهگری به همین عوامل اشاره دارد اما فقط یک فرد را مورد بررسی قرار میدهد. در واقع، روانشناسی معاملهگری جنبههای مختلفی از شخصیت و رفتارهای فرد را نشان میدهد که بر اعمال معاملاتی روانشناسی معامله گری در بورس او، تأثیر میگذارند.
درک بیشتر روانشناسی بازار
روانشناسی بازار بهعنوان یک نیروی قدرتمند در نظر گرفته میشود و ممکن است با اصول یا رویدادهای خاصی توجیه شود. بهعنوان مثال، اگر سرمایهگذاران بهطور ناگهانی اعتماد خود به سلامتی اقتصاد را از دست بدهند و تصمیم بگیرند که از خرید سهام عقبنشینی کنند، شاخصهایی که قیمتهای کلی بازار را دنبال میکنند، سقوط خواهند کرد.
طمع، ترس، انتظارات بیش از حد و شرایط شاخص بورس همه عواملی هستند که در روانشناسی کلی بازار نقش مهمی دارند. تاثیر این حالات ذهنی در «ایجاد خطر» و «ریسککردن» بهصورت دورهای، یا به عبارت دیگر، دورههای رونق و سقوط در بازارهای مالی، کاملا مستند است.
چرا روانشناسی بازار اهمیت دارد؟
ماهیت روانشناسی بازار نشان میدهد که هر روند معینی، ممکن است بیش از سود یا زیان اساسی در ارزش سهام، نشانگر احساسات در بازار باشد. در کنار این مسئله، ما با توجه به روانشناسی بازار، میتوانیم شناختی از خودمان بهعنوان یک سرمایهگذار نیز بهدست آوریم. در اینجا خواهیم دانست که ما مدیریت سرمایه خود را بهدرستی انجام میدهیم یا یک سرمایهگذار روانشناسی معامله گری در بورس احساسی هستیم.
عوامل مهم در پیش بینی روانشناسی بازار سرمایه
برای پیشبینی درست روانشناسی بازار، باید توجه زیادی به رفتار معاملهگران داشته باشیم. مهم است که بدانیم افراد با خوشبینی به تابلوهای بورس نگاه میکنند یا بدبینی در احساس آنها موج میزند. البته هر دو این احساسات در حالت افراطی، سبب زیان افراد خواهد شد. خوشبینی زیاد، حرص و طمع فراوان برای افراد به ارمغان آورده و ناامیدی و یأس نیز به عکسالعملهای هیجانی منجر خواهد شد.
از طرفی، شاخص بورس نیز تأثیر قابل توجهی بر این رفتارها دارد. زمانی که شاخصها بهشدت سقوط کرده، اعداد منفی و قرمز رنگ را نشان بدهند، افراد با دید منفی برنامهریزی خواهند کرد که غالبا به خرید و فروشهای سریع و هیجانی ختم میشود. بدیهی است که زمان مثبت بودن شاخص بورس و نمایان شدن رنگهای سبز، این داستان برعکس پیش خواهد رفت. به همین خاطر، مهم است که با داشتن یک استراتژی مشخص و برنامهریزیشده، پیشبینی خود را بهبود بخشیم.
تأثیر تحقیقات روانشناسی بازار برای سرمایهگذاری
مطالعات زیادی در مورد تأثیر روانشناسی بازار بر عملکرد و بازده سرمایهگذاری انجام شده است. در این میان، نظرات اقتصاددان آموس توورسکی و روانشناس برنده جایزه نوبل، دانیل کانمن، بسیار مهم بوده است. آن ها اولین کسانی بودند که نظریه «بازار متداول و کارآمد» را به چالش کشیدند. آن ها این تصور را که انسان در بازارهای مالی همیشه بر اساس اطلاعات عمومی و مربوط به قیمتها تصمیم منطقی میگیرد، قبول نکردند.
آن ها با رد این مفهوم، پیشگام حوزه اقتصاد رفتاری شدند. نظریهها و مطالعات آن ها بر شناسایی خطاهای سیستماتیک در تصمیمگیری انسان متمرکز است که ناشی از سوگیریهای شناختی مانند ترسِ ازدستدادن، تعصبات بیش از حد و ترس از عملکرد اشتباه است. کار آن ها بهطور گستردهای مورد پذیرش قرار گرفته و روانشناسی معامله گری در بورس برای استراتژیهای سرمایهگذاری، تجارت و مدیریت پرتفوی بهکار رفته است.
روانشناسی بازار بورس
سرمایهگذاری در بازار بورس، یک تجارت پرریسک و اغلب، با پاداش بالا است. در حالی که اکثر سرمایهگذاران کوچک این فرصت را در بازارهای سهام از دست میدهند، درصد کمی از سرمایهگذاران موفق به ایجاد ثروت گسترده از بازارهای سهام شدهاند. مشکل چیست؟
همانطور که اشاره کردیم، نکته کلیدی در اینجا توجه به روانشناسی بازار بورس و رفتارشناسی سرمایهگذاران بورس است. توجه به روانشناسی این دو مسئله، مطالعه ذهن، نحوه عملکرد بازار و چگونگی تأثیر آن بر رفتار افراد را مورد توجه قرار داده است. بررسی روانشناسی این دو مهم، قسمت بزرگی از سرمایهگذاری در بورس سهام را تشکیل داده و اگر بهخوبی درک شود، میتواند به جلوگیری از عقبماندگیهای مالی کمک کند.
در این بین، توجه به امور مالی رفتاری و ثبت علمی رفتارهای انسانی، توانسته است شکاف بین تئوری و عمل را در روانشناسی بازار بورس، از بین ببرد. در اصل، برای ورود و سرمایهگذاری در بازار بورس، تنها تکیه بر این اصطلاح که «برندگان متفاوت فکر میکنند» کافی نیست. اگر بدون دانش کافی از این اصل، خود را در وضعیتی قرار دهید که آیندهتان را به خطر بیندازد، روزهای سختی پیش رو خواهید داشت. به همین دلیل است که تیم تخصصی دانشکده بورس با برگزاری دوره های آموزشی بورس، آماده خدمترسانی به علاقهمندان این زمینه است.
چند نمونه از رفتارهای سرمایهگذاران در بازار بورس
از آنجایی که روانشناسی رفتار سرمایهگذاران، با روانشناسی بازار بورس در هم تنیده است، لازم دانستیم با مرور چند نمونه از آن ها، شما را با این محیط بیشتر آشنا کنیم.
سرمایهگذاران فعال
سرمایهگذاران فعال بازار سهام از استراتژی سرمایهگذاری استفاده میکنند که شامل خرید و فروش مداوم است. آن ها معمولا روندهای بلندمدت را کنار گذاشته و بر سودهای کوتاهمدت تمرکز میکنند.
سرمایهگذاران منفعل
سرمایهگذاران منفعل بورس برای مدت طولانی از استراتژی خرید و نگهداری استفاده میکنند و به دنبال سود بردن از تغییرات کوتاهمدت یا زمانبندی خاص در بازار نیستند.
سرمایهگذاران احساسی
سرمایهگذاران احساسی را در هر دو دسته قبلی میتوان دید. این افراد، همواره در پی اخبارهای مربوط به سهام هستند و حتی با کوچکترین خبرهای منفی، واکنشهای لحظهای و سریعی دارند. در برخی موارد حتی از بررسی قیمت سهام ترس دارند یا با سودی که هنوز تحقق نیافته، خوشحال میشوند. این افراد معمولا سرمایهگذاری مناسبی در بازار بورس ندارند.
سه کتاب روانشناسی بازار
کتاب معامله گر منضبط نوشته مارک داگلاس
نویسنده در این کتاب معتقد است که 80 درصد پیروزی ما در معاملات ریشه در مسائل روانی داشته و تنها 20 درصد آن مربوط به تحلیلهای تکنیکال و فنی است.
کتاب جادوگران بازار نوین
کتاب متشکل از سخنان افرادی است که بهطور فعال در بازار سرمایه کار میکنند و بهطور مشترک، مهارت و انضباط را لازمه موفقیت در بازار سهام میدانند.
کتاب چرا می برید؟ چرا می بازید؟
نویسنده کتاب، fred C kelly، بر این باور است که برای موفقیت باید برخلاف جهت بازار حرکت کرد. او این ادعا را در 8 بخش مختلف توضیح داده است.
در نهایت، روانشناسی بازار، تأثیر مستقیمی در سرمایهگذاری افراد در بازار بورس و سهام داشته و خواهد داشت. ازاینرو، با داشتن دانش کافی در مورد اینکه روانشناسی بازار چیست، خواندن چند کتاب روانشناسی بازار و استفاده از دورههای آموزشی بورس، مانند دوره تحلیل تکنیکال و دوره تحلیل بنیادی، میتوانید بهترین تصمیم ها را در معاملات خود بگیرید.
روانشناسی معامله گری در بورس
وبینار روانشناسی معاملات توسط امیرحسین بردبار در بروکر آمارکتس
چرا باید از استراتژي هاي چندگانه استفاده کرد؟
معامله گران بازار فارکس معمولا ترجیح میدھند با یک استراتژی واحد کار کنند. بعید است این معامله گران بدانند که استفاده از یک سیستم واحد
درک تاثیر زمان در معامله
بحث اثر گذاری زمان در ترید یکی از بحث ھای طولانی است .ولی من با قطعیت به شـما مـی گـویم که زمان در انجام معاملات
تنها الگوی فراکتال در بازار
شاید شما چیزھایی در مورد فراکتال ھا قبل از یادگیری فارکس شنیده باشید. اما چیزی که الان میخواھم به شما نشان دھم آن فراکتالی نیست
حقیقت درباره روندها
از شما میخواھم نگاھی به تصویر پایین بیاندازید، و تصور کنید که میخواھیـد جھـت حرکـت احتمـالی بازار را تعیین کنید. آیا به فکرتان می رسید
بازی سرگرم کننده بده بستان برای هیچ
متاسفانه معامله در فارکس چندان ھم ساده نیست. بدست آوردن روانشناسی معامله گری در بورس پول از این بازار نیازمند اینست کـه شما عمیقا به تفکر در مورد نحوه عملکرد
چهار ترفند براي اینکه درعمل تبدیل به یک نخبه شوید
به تازگی مصاحبه اي دیدم از جاش وازکین ( Josh Waitzkin ) که با تیم فریس ( Tim Ferriss ) مصاحبه کرده بود. جاش زمانی
چیزهایی که معامله گران می توانند از یک قمار باز حرفه اي یاد بگیرند
کتی هولبرت یک قمار باز حرفه اي است که پول بسیاري از بازیهاي بلک جک، پوکرو اسلات در طی سالهاي متمادي بدست آورده است. (
زمانی که با یک معامله ازدواج می کنید، چه اتفاقی میافتد؟
زمانی که معامله گري میکنید، عنوان کسب و کاري درآن هستید تصمیم گیري است. هر روز باید تصمیم روانشناسی معامله گری در بورس بگیرید که: چه چیزي را معامله کنید،
چه چیزي باعث ایجاد معامله گري به خاطر ترس از از دست دادن موقعیت هاي معاملاتی میشود؟
در هر زمانی از روز، هزاران بازار وجود دارد که منتظر شماهستند.صدها هزار نمودار در بیست و چهار ساعت شبانه روز و 5 روز هفته
جزئیات خبر
بسیاری از نویسندگان در مورد تله های روانشناسی یا رفتاری که مردم را در مسیر اشتباه از زندگیشان قرار می دهند، نوشته اند. برخی از شکل های کلاسیک روانشناسی ناکارآمد را می توان به طور مستقیم در رفتار سرمایه گذاری مشاهده کرد. رایج ترین تله های روانشانسی در سرمایه گذاری را در ادامه با هم مرور می کنیم.
تله های روانشانسی در سرمایه گذاری
آشنایی با تله های روانی در سرمایه گذاری و نحوه مقابله سرمایه گذاران با تله های روانشناختی در سرمایه گذاری به سرمایه گذاران کمک می کند تا به دام تله های سرمایه گذاری نیفتند و بازدهی بیشتری در بازارهای سرمایه گذاری کسب کنند. اهمیت شناخت تله های روانشانسی سرمایه گذاری به حدی است که رشته مالی رفتاری برای شفاف سازی رفتار سرمایه گذاران در بازارهای مالی ایجاد شده است.
۱- تله لنگری
ابتدا، تله ی به اصطلاح لنگری وجود دارد که به اتکای بیش از حد به چیزی که یک فرد فکر می کند، اشاره دارد. فرض کنید که بر نتیجه مسابقه ی بوکس شرط بندی کرده اید و مبارزی را انتخاب کرده اید که بیشترین تعداد ضربات مشت را در پنج بازی آخر خود داشته است. ممکن است انتخاب مبارزی که از نظر آماری فعال تر است، گزینه ی درستی بوده باشد اما شاید مبارزی که کمترین تعداد ضربات مشت را داشته است، پنج بازی را با ضربه ی فنی دور اول برنده شده باشد. واضح است که هر معیاری می تواند بی معنی باشد اگر بدون در نظر گرفتن زمینه انتخاب شود.
به عنوان مثال، اگر فکر می کنید که یک شرکت خاص موفق است، احتمالاً از این موضوع مطمئن هستید که سهام آن در وضعیت خوبی قرار دارند. این پیش تصور ممکن است در وضعیت کنونی یا در آینده کاملاً نادرست باشد.
به عنوان مثال، خرده فروش لوازم الکترونیکی Radio Shack را در نظر بگیرید. در دهه ی ۱۹۷۰ و ۱۹۹۰، تنها یک فروشنده ی موفق لوازم و وسایل شخصی الکترونیکی وجود داشت اما این زنجیره توسط خرده فروشانی همچون آمازون (AMZN) شکسته شد. افرادی که فکر می کردند Radio Shack برای همیشه باقی می ماند، پول بسیار زیادی را از دست دادند چراکه این شرکت چندین مرتبه به ورشکستگی نزدیک شد و تا اواخر سال ۲۰۱۷ تعداد مغازه های خود را از ۷۳۰۰ به ۷۰ فروشگاه رساند.
۲- تله هزینه غرق شده
تله هزینه غرق شده بسیار خطرناک است. آن در مورد حفاظت از انتخاب ها و تصمیمات از نظر روانشناسی (اما نه در واقعیت) است که اغلب برای سرمایه گذاری ها مصیبت آمیز است. این که ضرر دهید و/یا بپذیرید که اشتباهات نادرستی انجام داده اید یا اجازه داده اید فرد دیگری به جای شما تصمیم بگیرد، واقعاً دشوار است. اما اگر سرمایه گذاری شما خوب نیست یا در حال ورشکستگی است، بهتر است هر چه سریع تر از آن خارج شوید و در یک کسب و کار پررونق تر و بهتر سرمایه گذاری نمایید.
اگر به سهامی که گذشته خریده اید وفادارید، حتماً یک دهه منتظر مانده اید تا سربسر شود و این برای سهام غیرتکنولوژی است. بهتر است به هزینه ی غرق شده نچسبید و سرمایه ی خود را وارد زمینه های دیگری که به سرعت رو به پبشرفت هستند کنید.
۳- تله تایید
به طور مشابه در تله ی تایید، مردم کسانی را جستجو و دنبال می کنند که همان اشتباه را انجام داده اند یا در حال انجام آن هستند. مطمئن شوید که مشاوره ی بی طرفی از منابع کارآمد بگیرید و با کسانی که در مرحله ی اول به شما پیشنهاد بدی داده اند، مشورت نکنید. اگر به خود می گویید که «سهام ما %۳۰ سقوط کرده است اما ایا بهتر نیست آن را نگه داریم؟»، پس به دنبال تایید سرمایه گذار بدبخت دیگری در همان موقعیت می گردید. شما می توانید برای مدت کوتاهی همدیگر را تسلی دهید.
۴- تله کوری
یکی از تله های رایج سرمایه گذاری از منظر روانشناسی تله گوری است. کوری موقعیتی می تواند موجب بدتر شدن موقعیت شود. حتی افرادی که به دنبال تایید دیگران نیستند نیز اغلب واقعیت های رایج در بازار را به منظور انجام ندادن کاری و به تاخیر انداختن زیان هنگامی که باید با ضرر و زیان حاصل شده روبرو شد، پس می زنند.
اگر در اعماق وجودتان می دانید که مشکلی در رابطه با سرمایه گذاریتان وجود دارد، از جمله رسوایی آن شرکت یا هشدارهای بازار، اما علاقه به خواند اخبار مالی ندارید، پس احتمالاً از این مشکل رنج می برید.
۵- تله نسبیتی
تله نسبیتی یکی دیگر از تله های روانشناختی بازار سرمایه و بورس است که شما را منحرف می کند. هر کسی دارای چیدمان روانی متفاوتی است که با مجموعه ی منحصر به فردی از شرایط بسط یافته به محیط کار، خانواده، دورنمای شغلی و احتمالاً ارث و میراث ترکیب می شود. این بدان معنی است که اگرچه لازم است تا در مورد کارهایی که دیگران می کنند یا حرف هایی که می زنند، هوشیار باشید اما موقعیت و نظرات آن ها لزوماً در خارج از این زمینه مرتبط نیستند.
هوشیار اما ملتفت باشید! شما تنها باید برای خود سرمایه گذاری کنید . دوستان شما ممکن است پول و خطرجویی لازم برای سرمایه گذاری در زمینه های مختلف را داشته باشند (همانطور که در فیلم «اماکن تجاری» نشان داده شده است) اما در صورتی که درآمد متوسطی دارید و فرد عصبانی هستید، پس این کار برای شما مناسب نیست.
۶- تله فراوانی غیرمنطقی
وقتی سرمایه گذاران شروع به باور این موضوع می کنند که گذشته برابر است با آینده، پس طوری رفتار می کنند که انگار هیچگونه عدم قطعیتی در بازار وجود ندارد. متاسفانه، عدم قطعیت هیچگاه از بین نمی رود.
همیشه افت و خیز، سهام از کار افتاده، حباب، ضرر و زیان، فروش از روی ترس در آسیا و رویدادهای غیرمنتظره ی دیگر در بازار وجود دارند. این باور که گذشته قادر به پیش بینی آینده است، نشانی از اعتماد به نفس بیش از حد می باشد. زمانی که تعداد زیادی سرمایه گذار این چنین باشند، شرایط «فراوانی غیرمنطقی» گرینسپن به وجود می آید که در آن، اعتماد به نفس بالای سرمایه گذار موجب می شود تا بازار به نقطه ای برسد که اصلاح گسترده اجتناب ناپذیر است. سرمایه گذارانی که بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرند، کسانی هستند که اطمینان دارند بازی برای همیشه به طول می انجامد. اعتماد کردن به اینکه گاو به سمت شما نمی آید، یک روش مطمئن برای اجتناب از شاخ زدن گاو است.
۷- تله شبه قطعیت
این عبارت، مشاهده ای از تصورات سرمایه گذاران از خطر است. سرمایه گذاران در معرض خطر قرار گرفتن خود را محدود می کنند اگر فکر کنند که بازگشت سرمایه/سهام آن ها مثبت خواهد بود، اما اگر به نظر رسد که آن ها به سمت ضرر می روند، خطر بیشتری را دنبال خواهند کرد.
اساساً، روانشناسی معامله گری در بورس سرمایه گذاران زمانی که سهامشان عملکرد خوبی دارد و می تواند مدت زمان بیشتری را دوام آورد، از خطر کردن اجتناب می کنند و وقتی سهامشان در تقلا است و نیازی نیست بیشتر در معرض ضرر و زیان احتمالی قرار گیرند، به دنبال خطر کردن می روند. این موضوع عمدتاً به خاطر ذهنیت دوباره به دست آوردن روانشناسی معامله گری در بورس است. سرمایه گذاران به خطر کردن برای بازگرداندن سرمایه ی خود علاقه دارند اما نه برای ایجاد سرمایه ی جدید. یک راننده ی ماشین های مسابقه ای چه مدت می تواند دوام بیاورد اگر تنها زمانی که پیشتاز است از ترمز استفاده کند؟
۸- تله برتری
یکی از تله های روانشناسی بازار سرمایه که بسیار هم خطرناک اسن تله برتری است. بسیاری از سرمایه گذاران فکر می کنند که بهتر از متخصصان و حتی بازار می دانند. تنها داشتن تحصیلات و باهوش بودن بدان معنی نیست که شما از توصیه ی خوب و مستقل سود نخواهید برد. همچنین، بدان معنی نیست که شما می توانید از افراد حرفه ای و یک سیستم پیچیده از بازارها جلو بیفتید. بسیاری از سرمایه گذاران زمانی سرمایه ی خود را از دست داده اند که متقاعد شدند بهتر از باقی سرمایه گذاران هستند. علاوه بر این، این افراد طعمه ی آسانی برای تله های دیگر فوق الذکر هستند.
پروفسورهای امور مالی در بهترین دانشگاه ها وجود دارند(همیشه وجود داشته اند) که بسیار باهوش هستند و این موضوع می روانشناسی معامله گری در بورس تواند آن ها را با این فکر فریب دهد که انتخاب ها در دنیای واقعی بسیار آسان هستند.
کلام آخر
روانشناسی انسان بسیار خطرناک است و اشتباهات استانداردی وجود دارند که مردم بارها مرتکب آن ها می شوند. در حال حاضر یا هنگام استرس و وسوسه، افتادن در دام یکی از این تله ها بسیار آسان است. تصور غلط، فریب دادن خود، تلاش بی حاصل برای اجتناب از ضرر و زیان، ناامیدانه به دنبال تسلی قربانیان دیگر گشتن، نادیده گرفتن وافعیت و غیره، همگی می توانند برای شما هزینه داشته باشند.
مراقب ذات تله های روانشانسی بازار بورس و دیگر بازار های مالی باشید و همیشه با خود صادق و روراست باشید. به علاوه، از افراد شایسته و وارد بکار که پیش از آن که دیر شود، شما را به واقعیت بر می گردانند، مشورت بگیرید.
روانشناسی معامله گری چیست؟ + ویدیو آموزشی از مارک داگلاس با دوبله فارسی
روانشناسی معاملهگری اصطلاحی گسترده است که شامل تمام عواطف و احساساتی میشود که یک معاملهگر معمولی هنگام معامله با آن روبرو میگردد. برخی از این احساسات مفید هستند و باید آنها را پذیرفت درحالی که برخی دیگر مانند ترس، حرص، اضطراب، عصبانیت و غیره باید مهار شوند. روانشناسی معاملهگری بحثی پیچیده است و برای تسلط کامل بر آن باید زمان زیادی گذاشت.
در واقع، بسیاری از معاملهگران بیش از جنبههای مثبت، تاثیرات منفی روانشناسی معاملهگری را تجربه میکنند. تاثیرات منفی روانشناسی میتواند به صورت بستن زودتر از موعد معاملات سودده یا باز نگه داشتن بیش از حد معامله زیانده خود را نشان دهد.
یکی از خیانتآمیزترین احساسات در بازارهای مالی، ترس از دست دادن یا سندروم FOMO است. این سندروم معاملهگران را مجاب میکند برای جا نماندن از روند اوجگیری بازار وارد آن شوند و وقتی جهت حرکت بازار معکوس میشود، استرس بالایی به معاملهگران وارد میکند.
معاملهگران موفقی که از جنبههای مثبت روانشناسی بهره میگیرند و جنبههای بد آن را مدیریت میکنند، بهتر میتوانند از پس نوسانات بازارهای مالی برآیند و یک معاملهگر حرفهای شوند.
مبانی روانشناسی معاملهگری
مدیریت احساسات
ترس، حرص و طمع، هیجان، اعتماد به نفس بیش از حد و عصبانیت، همه و همه احساسات معمولی است که معاملهگران در برهههای زمانی مختلف آنها را تجربه میکنند. مدیریت احساسات در معاملات میتواند حد واصل میان رشد حساب معاملاتی فرد یا ورشکستشدن اوست.
درک FOMO
معاملهگران باید به محض بروز سندروم FOMO آن را شناسایی و سرکوب کنند. اگرچه این کار، کار آسانی نیست اما باید به یاد داشته باشید که همیشه معامله دیگری وجود دارد.
اجتناب از اشتباهات معاملهگری
تمام معاملهگران، فارغ از میزان تجربهشان دچار اشتباه میشوند اما درک منطق این اشتباهات میتواند اثر گلوله برفی در معاملات را محدود کند. (اثر گلوله برفی به فرآیندی گفته میشود که در آن وقایع کوچک در نهایت منجر به تاثیرات بزرگ میشوند) برخی از اشتباهات رایج معاملاتی عبارتند از: معامله در بازارهای متعدد، حجم معاملات نامناسب و استفاده از لوریج بزرگ.
غلبه بر حرص و طمع
حرص و طمع یکی از رایجترین احساسات در بین معاملهگران است و باید توجه ویژهای به آن داشت. وقتی طمع بر منطق غلبه میکند، معاملهگران برای جبران ضررهای پیشین، از اهرم بیش از حد استفاده میکنند. هرچند حرف زدن در این مورد بسیار راحتتر از انجام دادن آن است اما معاملهگران باید درک کنند که چگونه حرص و طمع را هنگام معامله کنترل کنند.
اهمیت ثبات در معاملات
معاملهگران تازهکار همواره به دنبال فرصت در بازارهای مختلف هستند؛ اما باید توجه داشت که این بازارها تفاوتهای ذاتا زیادی با یکدیگر دارند. بدون داشتن یک استراتژی خوب که بر روی تعداد محدودی بازار متمرکز شده باشد، معاملهگران نتایج ضد و نقیضی مشاهده میکنند. معاملهگران باید در معاملات خود ثبات داشته باشند و معاملات خود را در چند بازار محدود متمرکز کنند.
نادیده گرفتن افسانههای معاملهگری
ما اغلب تحت تاثیر آنچه میشنویم قرار میگیریم. در معاملهگری نیز همین اتفاق رخ میدهد. شایعات زیادی پیرامون معاملهگری وجود دارد. به عنوان مثال اینکه: «معاملهگران برای موفقیت باید حساب بزرگی داشته باشند» یا اینکه «برای سودآوری، معاملهگران باید در بیشتر معاملات خود موفق باشند». این افسانههای معاملهگری میتوانند به یک مانع ذهنی تبدیل شوند و از معاملات جلوگیری کنند.
اجرای مدیریت ریسک
هرچقدر در مورد اهمیت مدیریت ریسک صحبت کنیم، باز هم کم است. مزایای روانشناختی مدیریت ریسک بیپایان است. قرار دادن حد ضرر و حد سود و انتخاب حجم درست برای معاملات، به معاملهگران اجازه میدهد تا نفس راحتی بکشند چرا که میدانند برای رسیدن به هدف، چه مقدار از سرمایه خود را به خطر انداختهاند. جنبه دیگر مدیریت ریسک کاهش تاثیر معاملات بر احساسات معاملهگران است.
چگونه میتوان مانند یک معاملهگر موفق عمل کرد؟
اگرچه نکات ظریف بسیاری وجود دارد که به موفقیت معاملهگران حرفهای کمک میکند اما چند راهکار مشترک وجود داد که معاملهگران از هر سطحی میتوانند در استراتژی معاملاتی خاص خود لحاظ کنند.
۱- هرروز نگرشی مثبت نسبت به بازارها داشته باشید. این موضوع ممکن است بدیهی به نظر برسد اما حفظ این نگرش مثبت خصوصا زمانی که در چند معامله متوالی ضرر کردهایم، سخت است. نگرش مثبت ذهن شما را از افکار منفی که ممکن است مانع انجام معاملات جدید شود، پاک میکند.
۲- نفسانیت را کنار بگذارید. بپذیرید که ممکن است معاملات اشتباهی داشته باشید و چه بسا این امکان وجود دارد که بیشتر از اینکه سود کنید، ضرر کنید. قبول اشتباه میتواند برای بسیاری از افراد سخت باشد اما توجه کنید اگر با اعمال مدیریت ریسک و اتخاذ رویکردی روشمند بتوانید سود متوسط بیشتری نسبت به زیانهای متوسط خود داشته باشید، در نهایت به سودآوری خواهید رسید.
۳- تنها بهخاطر اینکه معاملهای کرده باشید، معامله نکنید. شما فقط میتوانید بر روی فرصتهایی که بازار به شما داده است معامله کنید. ممکن است بعضی روزها پانزده معامله انجام دهید و سپس تا چند هفته فرصتی برای معامله پیدا نکنید. تمام اینها به وضعیت بازار وابسته است پس تنها برای معامله کردن، معامله نکنید.
۴- دلسرد نشوید. این توصیه کمی شبیه توصیه اول است؛ اما تفاوتهای ظریفی با هم دارند. بسیاری از مردم معاملهگری را بهعنوان یک طرح سریع برای ثروتمند شدن میبینند؛ در حالی که معاملهگری در واقع یک سفر بلند مدت است. توقع سود فوری باعث سرخوردگی و بیحوصلگی میشود. به یاد داشته باشید که منظم باشید و مسیر خود را ادامه دهید. معاملهگری یک سفر است.
معرفی مارک داگلاس :
مارک داگلاس از قدیمی های این بازار است و خیلی ها او را پدر علم روانشناسی معامله گری می دانند. او سال های زیادی را به آموزش و تدریس مباحث روانسناسی در بازارهای مالی پرداخته است.
این مجموعه بی نظیر به زبان انگلیسی می باشد که نام اصلی آن “How To Think Like a Professional Trader” یعنی چگونه مانند یک معامله گر حرفه ای فکر کنیم.
دو کتاب بسیار با ارزش از این نویسنده مطرح در ایران به چاپ رسیده: یکی کتاب The Disciplined Trader (معامله گر منظم) و دیگری Trading in the Zone (معاملات ذهنی) می باشد.
موفقیت در معامله گری ۸۰ درصد ارتباط مستقمی دارد با جنبه های روانی معامله و تنها ۲۰ درصد به روش های معامله گری اعم از تکنیکال و فاندامنتال بستگی دارد. او می گوید شما می توانید با یک دانش متوسط در تحلیلگری در صورتی که کنترل روحی و روانی خود را از دست ندهید در بازار سود کنید و برعکس حتی اگر بهترین و بزرگ ترین سیستم معاملات را داشته باشید اما کنترل روحی و روانی نداشته باشید، در بازار ضرر می کنید.